خاطراتی از صالحان صفحه 298

صفحه 298

به عقل نازی حکیم تا کی

به فکرت این ره نمی شود طی

به کنه ذاتش خرد برد پی

اگر رسد خس به قعر دریا

رقّ الزّجاج و رقّت الخمر

فتشابها و تشاکل الامری

فکأنّملت خمر و لا قدح

فکأنّما قدح و لا خمر

از صفای می و لطافت جام

به هم آمیخته رنگ جام و مدام

همه جام است و نیست گویی می

یا مدام(1) است و نیست گویی جام

انت امرضتنی و انت طبیبی

و تفضّل علیّ بنظره یا حبیبی

و اسقنی من شراب وُدِّک کأساً

ثم زدنی حلاوه التّقریبی

«وَسَقَیهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً»(2)

خوشا آن زمانی که ساقی تو باشی

دهی دم به دم باده های نهانی

خوشا آن زمانی که هر ذرّه ما

به وجد اندر آید که ربّی سقانی

قیل انشأ یزید لعنه اللَّه

دع المساجد للعبّاد تسکنهم

و اجلس علی الدکه الخمار و اسقینا

ما قال ربّک فی القرآن ویل لمن

شربوا بل قال ربّک ویل للمصلّینا


1- 113. مدام؛ یعنی «می».
2- 114. سوره انسان، آیه 21.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه