خاطراتی از صالحان صفحه 302

صفحه 302

در عطایش اگر ز من پرسی

به عطایش رسیده ام که مپرس

احمدا خوش سروده است حافظ

درد عشقی کشیده ام که مپرس

شاه خراسان

دل در طلب شاه خراسان می گشت

با چشم تر و حال پریشان می گشت

یک شعله ز عشق او به جانش افتاد

دیوانه صفت در پی جانان می گشت

در کوی رضا آهوی سرگردانش

آواره به هر کوه و بیابان می گشت

از خم شده بی تاب و هم از باده خراب

پیوسته همی مست و خرامان می گشت

احمد به جهان اگرچه بیمارش بود

اندر طلبش از پی درمان می گشت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه