معراج السعاده صفحه 1154

صفحه 1154

. پادشاه عالم خواست که به ایشان بنماید که نه چنین است ، به جبرئیل فرمود که : برو و مرا در جایی که ابراهیم بشنود یادکن . جبرئیل برفت در وقتی که ابراهیم نزد گوسفندان بود بر بالای تلی ایستاد و به آوازخوشی گفت : «سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» . چون ابراهیم نام خدای را شنیدجمیع اعضای او به حرکت آمد و فریاد بر آورد و به مضمون این مقال گویا شد :

کاین مطرب از کجاست که برگفت نام دوست*** تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست

دل زنده می شود به امید وفای یار*** جان رقص می کند ز سماع کلام دوست

پس ابراهیم از چپ و راست نگاه کرد شخصی را بر تلی ایستاده دید به نزد وی دوید و گفت : تو بودی که نام دوست من را بردی ؟ گفت : بلی . ابراهیم گفت : ای بنده حق ! نام حق را یکبار دیگر بگو و ثلث گوسفندانم از تو . جبرئیل باز نام حق را بگفت .

ابراهیم گفت : یکبار دیگر بگو و نصف گوسفندانم از تو . جبرئیل باز ناحق را بگفت .

حضرت ابراهیم در آن وقت از کثرت شوق و ذوق واله و بی قرار شد گفت : همه گوسفندانم از تو یکبار دیگر نام دوست مرا بگو . جبرئیل باز بگفت . ابراهیم گفت : مرادیگر چیزی نیست خود را به تو دادم یکبار دیگر بگوی . جبرئیل باز گفت . پس ابراهیم گفت : بیا مرا با گوسفندان من ضبط کن که از آن توست . جبرئیل گفت : ای ابراهیم ! مراحاجت به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه