معراج السعاده صفحه 1157

صفحه 1157

باید کرد» .

اسمعیل گفت : «یا ابت افعل ما تؤمر» .

یعنی : «بکن ای پدر آنچه را ماموری» . (1)

اما ای پدر ! وصیت من به تو آن است که : دست و پای من را محکم ببندی که مبادا تیزی کاردبه من رسد حرکتی کنم و جامه تو خون آلود شود و چون به خانه رسی مادر مرا تسلی دهی . پس ابراهیم به دل قوی دست و پای اسمعیل را محکم بست ، خروش از ملائکه ملکوت برخاست که زهی بزرگوار بنده ای که وی را در آتش انداختند از جبرئیل یاری نخواست . و از برای رضای خدا فرزند خود را به دست خود قربان می کند . پس ابراهیم کارد بر حلق اسماعیل نهاد ، هر چند قوت کرد نبرید . اسمعیل گفت : ای پدر ! زود فرمان حق را به جای آور . فرمود : چه کنم هر چند قوت می کنم نمی برد . گفت : ای پدر ! درروی من نظر می کنی شفقت پدری نمی گذارد ، روی من را برخاک نه و کارد بر قفا گذار .

ابراهیم چنان کرد و کارد نبرید . اسماعیل گفت : ای پدر ! سر کارد را به حلق من فرو بر . که در آن وقت آواز برآمد که :

«یا ابراهیم قد صدقت الرؤیا» .

یعنی : «ای ابراهیم ! خواب خود را درست کردی [آنچه را در خواب ماموریت یافتی انجام دادی]» . (2)

دست ازاسماعیل بدار و این گوسفند را به جای او قربانی کن» . (3)

بلی :

شوریده نباشد آنکه از سر ترسد*** عاشق نبود آنکه ز خنجر ترسد

فصل : حقیقت شوق به لقای خدا

حقیقت شوق


1- 80. صافات ، (سوره 37) آیه 102 .
2- 81. صافات ، (سوره 37) ، آیه 104- 105 .
3- 82. تاریخ طبری ، ج 1 ، ص 193- 191 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه