معراج السعاده صفحه 1202

صفحه 1202

هان ای برادر ! نماند به کس*** دل اندر جهان آفرین بند و بس

چه بندی دل خود برین ملک و مال*** که هستش کمی رنج و بیشی ملال

که داند که این دخمه دام و دد*** چه تاریخها دارد از نیک و بد

چه نیرنگ با بخردان ساخته است*** چه گردن کشان را سر انداخته است

و جمیع اسباب دنیوی امانت پروردگار است در نزد بندگان ، که باید هر یک به نوبت از آن منتفع گردند ، مانند عطر دانی که در مجلسی دور گردانند که هر لحظه یکی از اهل آن مجلس از آن تمتع یابد . و شکی نیست که : هر امانتی را روزی باید رد کرد . و عاقل چگونه به سبب رد امانت ، محزون و غمناک می گردد ! پس عاقل باید که دل به امور فانیه دنیویه نبندد تا به جهت آن محزون و متالم شود .

سقراط حکیم گفته است که : «من هرگز محزون نگشته ام ، زیرا که دل به هیچ چیزنبسته ام که از فوت آن محزون شوم» .

و من سره ان لا یری ما یسوئه*** فلا یتخذ شیئا یخاف له فقدا

یعنی : هر که خواهد هرگز چیزی نبیند که او را ناخوش آید ، به چیزی دل نبندد که تشویش فنا از برای آن هست .

چو هست این دیر خالی سست بنیاد*** به بادش داد باید زود بر باد

جهان از نام آن کس ننگ دارد*** که از بهر جهان دل تنگ دارد

جهان بگذار بر مشتی علف خوار*** مسیحاوار از آنجا دست بردار

صفت سی ام : مذمت بی اعتمادی به خدا و اعتماد به غیر خدا

بی اعتمادی به خدا و اعتماد به غیر خدا

و این صفت خبیثه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه