معراج السعاده صفحه 1214

صفحه 1214

پس بنی اسرائیل را فرمودند : به دوایی که گفتید معالجه من نمایید . او را معالجه نمودند عافیت یافت .

پس خدا او را وحی فرستاد که : می خواستی به توکل خود حکمت مرا باطل کنی ؟ آیاچه کسی غیر از من در دواها و گیاهها منفعتها را قرار داده ؟ » . (1)

مروی است که : «یکی از زهاد ، ترک آبادانیها را کرده در قله کوهی مقیم شد وگفت : از احدی چیزی نمی طلبم تا خدا روزی بفرستد . پس یک هفته نشست ، چیزی به او نرسید و نزدیک به مردن رسید ، گفت : بار پروردگارا ! اگر مرا زنده خواهی داشت روزی مرا برسان و الا قبض روح مرا کن . وحی به او رسید که : به عزت و جلال خودم قسم که : روزی به تو نمی دهم تا داخل آبادانی نشوی و میان مردم ننشینی . پس به شهرآمد و نشست یکی از برای او طعام آورد ، و یکی آب آورد ، خورد و آشامید و در دل او گذشت که : چرا خدا چنین کرد ؟ وحی به او رسید که : تو می خواهی به زهد خودحکمت مرا بر هم زنی ؟ آیا نمی دانی که : من بنده خود را از دست بندگان دیگر خودروزی دهم دوست تر دارم از اینکه به دست قدرت خود روزی او را رسانم ؟ ! » . (2)

فصل : درجات توکل

بدان که : از برای صفت «توکل» ، در ضعف و قوت ، سه درجه است :

اول آنکه : حال او در حق خدا و وثوق او به عنایت ، و اطمینان او به کفایت او ،


1- 24. محجه البیضاء ، ج 7 ، ص 432 . و احیاء العلوم ، ج 4 ، ص 245 .
2- 25. جامع السعادات ، ج 3 ، ص 229 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه