معراج السعاده صفحه 1229

صفحه 1229

. چون جمیع اعضا و جوارح ماو قدرت و اراده ما و توفیق معرفت و سایر اموری که واسطه حرکات ماست ، بلکه خودحرکات ما از جانب خداوند - سبحانه - است .

پس شکر بر هر نعمتی ، نعمتی دیگر است از خدا که محتاج به شکری دیگر است که بداند این شکر نیز نعمت الهیه است و به آن شاد شود . و این دانستن و شادی ، نعمتی دیگر است و شکری دیگر می خواهد . و همچنین الی غیر النهایه .

و ممکن نیست که : سلسله شکر در حالی به جایی رسد که دیگر شکری نخواهد . پس غایت شکر بنده ، آن است که : بداند از ادای حق شکر الهی عاجز است .

از دست و زبان که بر آید*** کز عهده شکرش به در آید

مروی است که : «خداوند - سبحانه - به موسی علیه السلام وحی فرستاد که : ای موسی ! حق شکر مرا به جای آور . عرض کرد : پروردگار ! چگونه شکر کنم تو را حق شکر تو و حال آنکه هیچ شکری نیست که به آن تو را شکر کنم مگر آنکه آن نیز نعمت توست ؟ خطاب رسید که : ای موسی ! حال مرا شکر کردی که دانستی این هم از من است» . (1)

فصل : شناختن اشیائی که رضای خدا در آنهاست

دانستی که : یکی از ارکان شکر ، صرف نعمت است در مصرفی که در آن رضای منعم است . پس بنابر این ، از برای بنده شاکر ، لابد است از شناختن چیزهایی که رضای الهی در آنها و محبوب او هستند . و دانستن اموری که


1- 22. کافی ، ج 2 ، ص 98 ، ح 27
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه