معراج السعاده صفحه 280

صفحه 280

گذاشت تا آب چشمش به جراحت گونه اش نرسد ، چون به نماز ایستادی این قدر گریستی که آن کرباس در آب چشمش غرق شدی ، مادرش آن را برداشتی و فشردی ، چون یحیی می دید که مادرش آنها را می فشارد و آب از دستش جاری است آهی می کشید و می گفت : ای خدا این اشک چشم من است و این مادر من است و من بنده توام و تو ارحم الراحمینی» . (1)

و خوف خاتم انبیاء به مثابه ای بود که قد مبارکش خم شده بود ، چنانکه چون راه رفتی مردمان گمان کردندی که به رو در می افتد . و حتما شنیده ای که سید اولیاء شبی هفتاد مرتبه از خوف خدا بیهوش می شد . و چنانچه فقرات مناجات آن بزرگوار راملاحظه نمائی و عبارات ادعیه سید الساجدین را بشنوی مرتبه خوف و خشیت ایشان راخواهی دانست . پس بعد از آنکه خوف ایشان با وجود مرتبه عصمت به این حد باشدمعلوم است که امثال ما چگونه باید باشیم .

چهارم آنکه : تامل کند که فهمیدن حقایق قضا و قدر الهی و ادراک کند امورخداوندی در قوه بشر نیست و هیچکس را از آنچه در پس پرده است خبر نیست ، پس حکم کردن به آنچه به ظن و تخمین می آید غلط ، چه جای قطع و یقین ، پس به طاعت و ایمان خود خرسند شدن نیست مگر از بیخردی و بیخبری . بلکه اگر کسی همه خیرات از برای او حاصل ، و از دنیا بالمره گسیخته و منقطع باشد ، و بالکلیه در خدمت خدامشغول بوده باشد خاتمه خود را چه می داند ؟ و از آخر کار خود چه خبر دارد ؟


1- 37. رک : امالی شیخ صدوق ، ص 32 ، (مجلس 8) ، با اختلافی در الفاظ و عبارات . و احیاء العلوم ج 4 ، ص 159
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه