معراج السعاده صفحه 375

صفحه 375

از کثرت شرافت این صفت فاضله ، سرور پیغمبران و سید انس و جان در این صفت به غایت رسیده بودند ، و در نهایت آن متمکن شده بودند .

حتی اینکه وارد شده است که : «روزی آن سرور در مسجد با جماعتی از اصحاب نشسته بودند و مشغول تکلم بودند ، کنیزکی از شخصی از انصار داخل شد و خود را به آن حضرت رسانید ، پنهانی گوشه جامه آن کوه حلم و وقار را گرفت . چون آن حضرت مطلع شد برخاست و گمان کرد که او را به آن حضرت شغلی است . چون آن حضرت بر خاست کنیزک هیچ سخنی نگفت و حضرت نیز با او سخنی نفرمودند و در جای مبارک خود نشستند . باز کنیزک آمده گوشه جامه حضرت را برداشت و آن بزرگواربرخاست . تا سه دفعه آن کنیزک چنین عملی کرد و آن حضرت برخاست . و در دفعه چهارم که حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله بر خاستند آن کنیزک از عقب آن حضرت قدری از جامه آن حضرت را جدا کرده ، برداشت و روانه شد . مردمان گفتند :

ای جاریه ! این چه عملی بود که کردی ؟ حضرت را سه دفعه بر خیزاندی و سخن نگفتی مطلب تو چه بود ؟ کنیزک گفت : در خانه ما شخص مریضی بود ، اهل خانه مرا فرستادندکه پاره ای از جامه حضرت را ببرم که آن را به مریض بندند تا شفا یابد ، پس هر مرتبه که خواستم قدری از جامه حضرت را بگیرم چنین تصور فرمودند که مرا با ایشان شغلی است ، من حیا کردم و بر من گران

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه