معراج السعاده صفحه 391

صفحه 391

جهت صفتی ، شخصی شمارد و از منعم این صفت فراموش کند .

پس اگر به صفتی که داشته شاد باشد از این که نعمتی است از خدا که به او کرامت فرموده و هر وقت که بخواهد می گیرد و از فیض و لطف خود عطا کرده است نه ازاستحقاقی که این شخص دارد ، عجب نخواهد بود .

و اگر صفتی که خود را به آن بزرگ می شمارد همچنین داند که خدا به او کرامت فرموده است و لیکن چنین داند که حقی بر خدا دارد که باید این نعمت و کمال را به اوبدهد ، و مرتبه ای از برای خود در پیش خدا ثابت داند . و استبعاد کند که خدا سلب این نعمت را کند و ناخوشی به او برساند . و از خدا به جهت عمل خود توقع کرامت داشته باشد ، این را «دلال» (1) و ناز گویند . و این از عجب بدتر است ، زیرا که صاحب این صفت عجب را دارد و بالاتر . و این مثل آن است که کسی عطائی به دیگری کند پس اگر این عطا در نظر او عظمتی دارد منت بر آن شخص که گرفته است می گذارد . و عجب بر این عطا دارد .

و اگر علاوه بر آن ، به آن شخصی که عطا به او شده برای خدمات به او رجوع کند وخواهشها از او کند و همچنین داند که البته او هم خدمات او را به جا آورد به جهت عطائی که بر او کرده دلال بر آن شخص خواهد داشت .

و همچنان که عجب گاه است به صفتی است که صاحب آن ، آن


1- 1. کرشمه ، غمزه
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه