معراج السعاده صفحه 411

صفحه 411

ره اینست جانا که مردان راه*** به عزت نکردند در خود نگاه

از آن بر ملایک شرف داشتند*** که خود را به از سگ نپنداشتند

و علاج دیگر از برای عجب به هر یک از این صفات آن است که : تامل کند که ازکجا این صفت از برای او حاصل شده ؟ و که به او داده ؟ و توفیق تحصیل آن از جانب کیست ؟ اگر چنان دانست که : همه اینها نعمتی است از جانب خدا ، باید به جود و کرم اوعجب نماید ، و به فضل و توفیق او شاد و فرحناک گردد ، که بدون سابقه استحقاقی توفیق چنین فضیلتی او را کرامت فرمود . و اگر چنان دانست که : به خودی خود به آن صفت رسیده ، زهی جهل و نادانی .

در بعضی روایات وارد شده است که : «بعد از آنکه ایوب پیغمبر علیه السلام مبتلاشد و مدت مدیدی در انواع محنت و بلا و رنج و عناد گذرانید ، روزی عرض کرد که :

پروردگارا ! تو مرا به این بلا مبتلا ساختی و هیچ امری از برای من روی نداد مگر اینکه رضای تو را طلبیدم . و خواهش ترا بر خواهش خود مقدم داشتم . پس پارچه ابری بربالای سر او ایستاد و از میان آن ده هزار آواز بر آمد که : ای ایوب ! از کجا این صفت ازبرای تو حاصل شد ؟ و که آن را به تو داد ؟ پس ایوب علیه السلام مشتی خاکستربرداشت و بر سر خود نهاد و گفت : «منک یا رب» ای

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه