معراج السعاده صفحه 56

صفحه 56

ظهور رسانند ، و نمی گذارد که نفس را مطیع و منقاد خود سازند ، چون که اعمال و افعال آنها خلاف صوابدید عقل ومخالف مقتضای آن است .

اما آن سه قوه دیگر را با یکدیگر نزاعی نیست ، از این جهت که : هیچ یک به خودی خود منکر فعل دیگری نیستند ، و ممانعت از اعمال دیگری نمی نمایند مگر به اشاره عقل تواند شد که : بالذات یا به جهت بعضی عوارض خارجیه ، بعضی از این قوا راضعفی ، و بعضی را غلبه و قوتی باشد ، و لیکن این نه به جهت معاندتی است که فیما بین ایشان باشد ، بلکه به این سبب است که : در نفوس سایر حیوانات که از قوه عاقله خالی اندمنازعه نیست ، اگر چه مختلف اند در قوه ای که در آنها غلبه و تسلط دارد . همچنان که غلبه در جند شیاطین از برای قوه واهمه است ، و در خیل سباع از برای قوه غضبیه است ، و در حزب بهایم از برای شهویه . و همچنین در نفوس ملائکه نیز منازعه نیست ومجادله راه ندارد ، زیرا که قوه ایشان منحصر است در عاقله ، و از آن سه قوه دیگر خالی هستند ، پس ممانعت و تدافع در آنها نیست .

و از اینجا روشن می شود که : جامع همه عوالم و محل جمیع آثار ، انسان است که ازمیان جمیع مخلوقات ، مخصوص شده است به قوای متخالفه و صفات متقابله ، و از این جهت است که مظهریت اسماء «متقابله الهیه» (1) به او اختصاص دارد . و مرتبه قابلیت «خلافت ربانیه» (2) به او تعلق گرفته ، و عمارت


1- 6. مظهر اسماء جمالیه و جلالیه ، و محل ظهور لطف و رافت ، و قهر و غضب .
2- 7. در اصطلاح عرفا«مقام خلافت» مقامی است که : «سالک در اثر تصفیه و تجلیه باطن ، و پس از مسافت منازل سیر الی الله و از خود و خودی محو شدن و وصول به مبدا ، سزاوار آن خلافت می گردد «انی جاعل فی الارض خلیفه» (بقره«سوره 2» آیه 30) او در این هنگام متجلی به تجلی ذات شده و مظهر تمام اسماء صفات الهی قرار می گیرد . فرهنگ معارف اسلامی ، ج 2 ، ص 816 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه