معراج السعاده صفحه 727

صفحه 727

آن حضرت است که :

«بالظلم تزول النعم»

یعنی : به سبب ظلم ، نعمتها زایل می گردد ، (1)

و به نکبت مبدل می شود . و به شومی آن ، احوال ملک و مملکت زبون ، و تخت و دولت سرنگون می گردد . و پادشاهی به واسطه عدالت ، باکفر پاینده می شود . و با وجود ایمان ، با ظلم و ستم نمی ماند .

خانه هر ملک ستمکاری است*** دولت باقی به کم آزاری است

پایداری به عدل و داد بود*** ظلم و شاهی چراغ باد بود

آه مظلوم

آری : بسا باشد که ستمکار ظالم ، بیدادی بر بیچاره کند که در چاره جوئیش از هر جابسته . و دست امیدش از همه جا گسسته می شود . ناچار شکوه و داد خواهی به درگاه پادشاهی برد که ساحت رحمتش گریزگاه بی پناهان ، و غمخواری مرحمتش فریادرس دادخواهان است . میر دیوان عدلش به دادخواهی گدای بی سروپائی خسرو تاجداری رادست اقتدار در زیر تیغ انتقام می نشاند . و سرهنگ سیاستش برای خاطر پریشانی ، سلطان والا شانی را «پالهنگ» (2) عجز در گردن افکنده و به پای دار مکافات می دواند .

مظلومی از ضرب چوب ظالمی بر خود بپیچد که شحنه غضبش با وی در نپیچد . وستم کیشی ، اشکی از دیده درویشی فرو نریزد ، که سیلاب عقوبتش بنیان دولت وی ازهم بریزد .

نخفته ست مظلوم ، ز آهش بترس*** ز دود دل صبح گاهش بترس

نترسی که پاک اندرونی شبی*** برآرد ز سوز جگر یاربی

چراغی که بیوه زنی برفروخت*** بسی دیده باشی که شهری بسوخت

پریشانی خاطر دادخواه*** براندازد از مملکت


1- 25. غرر الحکم (مترجم) ، ج 1 ، ص 331 ، ح 52 .
2- 26. کمند
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه