معراج السعاده صفحه 750

صفحه 750

را به قتل آورده و چراغ را طلبیده روی آن سیاه رو را ملاحظه کرده به سجده افتاد . آن مسکین ، زبان به دعا و ثنای آن خسرو معدلت آئین گشود و از سبب خاموش کردن چراغ و سجده افتادن استفسار کرد .

سلطان گفت : چون این قضیه مسموع من شد به خاطر من گذشت که : این کار یکی ازفرزندان من خواهد بود ، زیرا به دیگری گمان این جرئت نداشتم ، لهذا خود متوجه سیاست او گشتم که مبادا اگر دیگری را بفرستم تعلل نماید . و سبب خاموش کردن چراغ ، این بود که : ترسیدم اگر این ، یکی از فرزندان من باشد مهر پدری مانع سیاست گردد . و باعث سجده ، آن بود که : چون دیدم که بیگانه است ، شکر الهی کردم که فرزندم به قتل نرسید و چنین عملی از اولاد من صادر نگردید .

فرمانفرمایان روزگار باید در این حکایت تامل کنند و ببینند که : به یک دادرسی که در ساعتی از آن سلطان سرزد حال نزدیک به هزار سال است که نام او به واسطه این عمل ، در چندین هزار کتاب ثبت شده ، در منابر و مساجد ، این حکایت از او مذکور ، وخاص و عام ، آفرین و دعا بر او می فرستند ، علاوه بر فواید اخرویه و مثوبات کثیره .

بلی :

گر بماند نام نیکی ز آدمی*** به کزو ماند سرای زرنگار

حکایت دادرسی سلطان ملک شاه

و نیز منقول است که : سلطان ملک شاه سلجوقی ، در کنار زاینده رود شکار می نمود ، ساعتی در مرغزاری آسایش نمود . یکی از غلامان خاص

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه