معراج السعاده صفحه 909

صفحه 909

هر دمت صد نامه صد پیک از خدا*** یارب از تو شصت لبیک از خدا

زنهار ، زنهار ، چنین عزیزی را به بازیچه ذلیل مکن . و چنین یوسفی را به هرزه درزندان میفکن .

تیر را مشکن که این تیر شهی ست*** نیست پرتاب و ز شستت آگهی ست

بوسه ده بر تیر پیش شاه بر*** تیر خون آلود از خون تو تر

دریغ ، اگر دیده هوشت بینا بودی غفلت از پیشت برداشته شدی ، به حقیقت خودآگاه گشتی و مرغ روح خود را شناختی . در گرفتاری او چه ناله های زار که از افکاربرآوردی . و در ماتم او چه اشکهای حسرت از دیده بازدیدی . آستین بر کون و مکان افشاندی ، و گریبان خود چاک زدی . و با من دست به دست دادی ، و در کنج حسرت با هم می نشستیم و به این ترانه دردناک ، آواز به آواز هم می دادیم :

کای دریغا مرغ خوش آواز من*** ای دریغا همدم و هم راز من

ای دریغا مرغ خوش الحان من*** راح روح و روضه رضوان من

ای دریغا مرغ گریزان یافتم*** زود روی از روی او بر تافتم

ای دریغا نور ظلمت سوز من*** ای دریغا صبح روز افروز من

ای دریغا مرغ خوش پرواز من*** زانتها پریده تا آغاز من

طوطی من مرغ زیرک ساز من*** ترجمان فکرت و اسرار من

طوطئی کاید ز وحی آواز او*** پیش از آغاز وجود آغاز او

ای دریغا ای دریغا ای دریغ ***کاین چنین ماهی نهان شد زیر میغ (1)

حکایت شاهزاده ای که می خواست داماد شود

چه شبیه است احوال این گروه ،


1- 25. ابر .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه