حکمت عملی ( تهذیب نفس ، اداره منزل و اجتماع از دیدگاه خواجه نصیرالدّین طوسی) صفحه 108

صفحه 108

عُجب و راه درمان آن

((عُجب )) گمان کاذبی است که در یک شخص به وجود می آید و آن عبارت از این است که شخصی خود را مستحق مقام و منزلتی بداند که شایسته آن نیست . راه درمان آن این است که بر نقص و عیب خویش آگاه شده و بداند که همه مردم از فضیلت بهره مند هستند و چون چنین شود و کمال خود را همسان با کمال دیگران ببیند به خود نمی بالد و عُجب پیدا نمی کند .

فخرفروشی و راه درمان آن

((فخرفروشی )) عبارت از مباهات به چیزهایی است که در معرض آفات و زوال هستند و به بقا و ثبات آنها اعتمادی نیست ؛ مثلاً اگر به مال مباهات کند در معرض غصب و غارت است و اگر به خاندان وپدران باشد ، صادقترین نوع این افتخار همان مباهات به فضل و دانش آنها باشد و مسلّما اگر آن پدران زنده شوند و بگویند : این شرف و افتخار از آن ماست تو چه می گویی ؟ جوابی نخواهد داشت و چه زیبا شاعر گفته است :

اِنِ اْفْتَخْرتَ بِاباءٍ مَضَوْا سَلَفاً

قالُوا صَدَقْتَ وَلکِنْ بِئْسما وَلَدُوا(65)

و پیامبر اکرم نیز فرموده است : ((لا تَاءْتُونی بِاَنْسابِکُمْ وَاءْتُونی بِاءَعْمالِکُمْ))(66)

دو حکایت از دو حکیم

حکایت کنند که یکی از رؤ سای یونان بر غلام حکیمی افتخار و مباهات می نمود . غلام گفت : اگر موجب مباهات تو بر من جامه های نیکویی است که بر تن کرده ای که زیبایی از آن لباس است نه تو و اگر به این اسب چابکی است که بر آن نشسته ای ، که راهواری از آن اسب است نه تو . و اگر به پدران فاضل و دانشمند تواست ، که صاحبان آن فضل و دانش آنانند نه تو . و چون این فضایل هیچکدام متعلّق به تو نیست و هرکدام کمال خود را بطلبند تو چه خواهی داشت ؟ بلکه اصلاً آنها فضیلتی به تو منتقل نکرده اند تا بخواهند که استرداد کنند . پس تو کیستی ؟

و باز از حکیمی نقل می کنند که نزد ثروتمندی نشسته بود و آن ثروتمند مرتّب به زیبایی و مال و امثال اینها مباهات می کرد و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه