حکمت عملی ( تهذیب نفس ، اداره منزل و اجتماع از دیدگاه خواجه نصیرالدّین طوسی) صفحه 164

صفحه 164

و امّا ((مرکبّات )) نیز محتاج به کمک سه گانه عناصر هستند .

غرض از این همه تفصیل آن است که انسان یعنی اشرف موجودات عالم ، هم در حفظ نوع و هم در حفظ شخص خود ، نیازمند به همه انواع دیگر از یک سو و همنوعان خود از سوی دیگر دارد .

و امّا اینکه انسان به انواع دیگر موجودات نیاز دارد روشن است و در این باره نیازی به سخن نیست و امّا اینکه به کمک نوع خود محتاج است از آن رو ست که اگر هر شخصی می بایست شخصا برای تهیه غذا و لباس و مسکن و سلاح خود اقدام کند ، ابتدا می بایستی ابزار نجّاری و آهنگری را به دست بیاورد و به وسیله آنها ابزار کشاورزی ودروگری و آسیابانی و خمیرگیری و نسّاجی و دیگر حرفه ها و صنایع را مهیّا کند و به این کارها مشغول شود ، ازیک سو در این مدّت طولانی بدون غذا نمی تواند بسر برد و از سوی دیگر اگر تمامی عمر خود را بر این شغلها تقسیم کند نمی تواند یکی از آنها را به طور کامل به انجام برساند . ولی وقتی که

همه یکدیگر را کمک کرده و هرکدام مسئولیتی را به عهده گرفته و به تولید چیزی که بیش از مورد نیازشان می باشد اقدام و با عرضه مازاد کار خویش و گرفتن مزد از دیگران عدالت را رعایت کنند هم زندگی ممکن و هم بقای شخص و نوع میسّر می گردد .

حدیثی جالب در مورد حضرت آدم (ع )

در احادیث آمده است که حضرت آدم علیه السّلام چون به زمین آمد و غذا خواست ، هزار کار انجام داد تا نان پخته شد و کار هزار و یکم آن بود که نان را خنک کرد و آنگاه تناول فرمود(93) . و فلاسفه نیز عین همین سخن را گفته اند که : ((هزار نفر باید کار کنند تا بتوان لقمه ای نان در دهان نهاد)) .

و چون مدار کار آدمیان بر اساس کمک به یکدیگر است تحقق و این همکاری در صورتی است که به طور مساوی و هماهنگ صورت بگیرد ، حرفه های مختلف که از اختلاف سلیقه ها و میلها ناشی شده است مقتضای نظام جامعه است ؛ زیرا اگر همه می خواستند یک شغل را انتخاب کنند همان اشکال اوّل پیش می آمد و از این جهت حکمت الهی اقتضا کرده که آراء و سلیقه ها مختلف گشته تا هرکدام به شغلی مشغول گردند و گرچه برخی از شغلها پرارزش و برخی کم ارزش هستند ولی همگی به شغل خود راضی و خرسندند و همینطور حالات مردم را در ثروت و فقر و ذکاوت و کودنی مختلف قرار داده است ؛ زیرا اگر همه مردم توانگر بودند به دلیل عدم احتیاج به دیگران خدمت نمی کردند و اگر همه

درویش و بینوا بودند به جهت عدم دریافت اجرت ، حاضر به خدمت به یکدیگر نمی بودند . و چون حرفه ها از نظر ارزش ، متفاوتند اگر همه مردم از نظر قدرت تشخیص یکسان می بودند همه یک حرفه را انتخاب کرده و دیگر کارها روی زمین مانده و نظام اجتماعی حاصل نمی گشت . و به همین جهت فلاسفه گفته اند :

((لَوْ تَساوَی النّاسُ لَهَلَکُوا جَمیعاً))(94) .

ولی چون برخی از مردم از نظر تدبیر و نیروی فکری و برخی از نظر نیروی بدنی و برخی از نظر شوکت و قدرت و برخی از نظر لیاقت و کاردانی ، امتیازاتی دارند و از سوی دیگر ، عده ای محروم از نیروی عقل و تدبیرند و چون ابزار و ادوات در خدمت اندیشمندان هستند ، چنانکه می بینیم هرکسی کاری انجام می دهد و قوام عالم و نظام زندگی بنی نوع آدم تحقق پیدا می کند .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه