حکمت عملی ( تهذیب نفس ، اداره منزل و اجتماع از دیدگاه خواجه نصیرالدّین طوسی) صفحه 177

صفحه 177

پدر از آن جهت فرزند خود را دوست می دارد که برای خود بر گردن وی حقّی بزرگ می بیند و لذا به یک اعتبار شبیه به محبّت پادشاهان است ولی از لحاظ دیگر می توان گفت که محبّت او نسبت به فرزند خود ، ذاتی است ؛ زیرا او را در حقیقت جان خود دانسته و چنین می پندارد که طبیعت ، نسخه ای دوّم از صورت او را به نام فرزند و نمونه ای از ذات آن دو را گرفته و عرضه نموده است . و به راستی که این تصوّر و پندار صحیحی است ؛ زیرا حکمت الهی از روی الهام ، پدر را ترغیب به ایجاد فرزند نموده و او را در خلقت ، سبب دوّم وی قرار داده است (103) و از این جهت پدر هر کمالی را که برای خود می خواهد برای فرزند خود نیز آن را می طلبد و هر خیر و سعادتی که از دست خودش رفته است همّت می گمارد که فرزندش آن را کسب کند و اگر به او بگویند : پسرِ تو از تو فضیلت بیشتری دارد بر او دشوار نمی آید در حالی که اگر بگویند : دیگری از

تو با فضیلت تر است برای او قابل تحمل نیست . همانطور که اگر به کسی که اهل کمال و ترقی است ، بگویند : اکنون کاملتر از گذشته هستی ، هیچ نگران نمی شود بلکه خوشنود هم خواهد شد .

و علّت دیگر محبّت پدر نسبت به فرزندآن است که خود را سبب پیدایش فرزند می داند و از ابتدای پیدایش او شادمان است و هرچه بیشتر او را تربیت می کند و پرورش می دهد نسبت به او محبّت بیشتری پیدا می کند و روز به روز این محبّت استحکام و رسوخ می یابد و او را وسیله نیل به آرزوها و شادکامیها شمرده و به واسطه وجود او به بقای حقیقت خود پس از فنای جسم ، اعتماد پیدا می کند . و اگرچه این معانی نزد عوام به اندازه ای قابل فهم و روشن نیست که بتوانند در قالب الفاظ و عبارات به زبان بیاورند ولی در درون خود آن را به نوعی پذیرفته اند ؛ نظیر کسی که سایه ای را از پشت پرده ای می بیند(104) .

و امّا محبت فرزند نسبت به پدر کمتر از محبت پدر نسبت به اوست ؛ زیرا اومعلول و نتیجه پدرش می باشد و تا مدتی طولانی وجود خود و علّت وجود خود را درنمی یابد وتا پدرش را زنده نبیند و منفعتی از او در زندگانی خود دریافت نکند ، محبّت او را در دل نمی گیرد و تا به تعقّل و بصیرت تمام دست نیابد ، تعظیم شایسته ای به پدرش نمی کند و به این جهت ، فرزندان را به احسان به

والدین سفارش کرده اند در حالی که والدین را به احسان به فرزندان سفارش نکرده اند .

و امّا محبّت برادران با یکدیگر از این جهت است که ((علّت مشترک )) دارند .

سفارش به رهبران و امتها در باب محبّت

محبّت رهبران نسبت به امّت باید محبّتی پدرانه و محبّت امّت نسبت به رهبران خود ، فرزندگونه و محبّت افرادِ امّت نسبت به یکدیگر برادرگونه باشد تا نظام اجتماعی سالمی داشته باشند . و مراد آن است که رهبران و زمامداران با مردم در دلسوزی و لطف و تعهد و مهربانی و تربیت و ابراز عاطفه و خیرخواهی و رفع مشکلات آنان مانند پدران دلسوز باشند و مردم هم باید در اطاعت و خیرخواهی و احترام و تکریم زمامداران مانند فرزندان عاقل و هوشمند رفتار کنند و خود مردم و افراد جامعه در احسان و گرامی داشت نسبت به یکدیگر از برادران همدل و همفکر تبعیت کنند و هرکدام به اندازه شایستگی خود ، به وظیفه خویش قیام کنند تا در مملکت ، عدالت پابرجا و گسترده گردد و گرنه اگر زیادی و نقصانی رخ بدهد ، عدالت رخت برمی بندد و فساد آشکار و حکومت به دیکتاتوری تبدیل گشته و عداوت به جای محبت و مخالفت به جای موافقت پدیدار و گرایش به گریز و پرهیز و دوستی و صمیمیت ، به نفاق و دورویی تبدیل می شود و هرکسی به فکر منافع خود می افتد گرچه به زیان دیگران تمام شود . در نتیجه محبتها پایان یافته و هرج و مرج - که بر خلاف نظام یک مملکت است - آغاز می شود .

عالم ربّانی و محبّت الهی

محبّتی که از همه شوائب و آلودگیها منزه است ، محبت مخلوق به خداوند تعالی است وآن محبت را جز ((عالم ربانی )) نمی تواند دارا باشد . و هرکس دیگر که چنین ادعایی بکند ، ادعای وی باطل

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه