حکمت عملی ( تهذیب نفس ، اداره منزل و اجتماع از دیدگاه خواجه نصیرالدّین طوسی) صفحه 179

صفحه 179

از اسکندر پرسیدند که پدر را بیشتر دوست می داری یا استاد و معلّم را ؟ گفت : ((استاد را لا ن ابی کان سببا لحیاتی الفانیه و معلمی کان سببا لحیاتی الباقیه ))(107) پس به اندازه ای که جان بر بدن برتری دارد ، حق استاد نیز از حق پدر بیشتر است . و باید در ابراز محبت به استاد و بزرگداشت مقام او در مقایسه با محبّت به پدر و بزرگداشت مقام اواین نسبت محفوظ بماند .

و امّا محبّت استاد به شاگرد در طریق خیر ارجمندتر از محبّت پدر نسبت به فرزند در طریق خیر است ؛ زیرا تربیت معلّم از روی فضیلت خواهی است ولی تربیت و پرورش پدر از روی حکمت الهی (علاقه به فرزند) است . و معلّم نسبت به پدر مانند روح نسبت به جسم است

.

رعایت حدّ و مرز محبّت

انسان باید حدّ و مرز هر محبّت را به خوبی بشناسد ؛ زیرا اگر چنین نباشد محبّت راستین نمی تواند داشته باشد ؛ چون محبّت به پروردگار به گونه ای است که هیچ شخص دیگری را نمی توان در آن شریک نمود و گرنه شرک محض خواهد بود . و احترام به پدر و فرمانده و دوست و رهبر و فرزند و خویشاوند و پدر و مادر هرگز به یک اندازه نیست که اگر کسی این مرزها را نشناسد موجب یک سلسله مشکلات خاص خواهد شد ولی اگر حق هریک از اینها را در احترام و محبّت ادا کنند شرایط عدالت را انجام داده باشند .

خیانت در دوستی و گفتاری از ارسطو

جرم خیانت در دوستی از خیانت در طلا و نقره سنگین تر است و ارسطو می گوید : ((دوستی و محبتی که خالص نیست زود از بین می رود همانطور که درهم و دینار مغشوش و تقلبی زود از بین می رود ، پس باید هر عاقل و فرزانه ای در هر موردی نیّت خیر داشته و حد و مرز آن را رعایت کند ، پس دوستان را مثل خود حساب کرده و در خیراتی که برای خود می خواهد آنها را نیز شریک گرداند و آشنایان را نیز مثل دوستان فرض نموده و بکوشد تا آنها را از حدّ آشنایی حتی الامکان به مرحله دوستی برساند تا خیرخواهی به عنوان یک سیره عملی در مورد خویشتن و دوستان و رهبران تحقق یابد)) .

محبّت و اهل شرارت

انسان شرور که از سیره خیرخواهی گریزان و همواره به بیکاری و تنبلی علاقه مند است و هیچگاه به فکر تشخیص و تفکیک خیر و شرّ نمی افتد چیزهایی را که خیر نیست خیر می پندارد و دون همتی او موجب عدم تفکر در باره خویش می گردد ؛ زیرا انسان طبیعتا از پستی ها فرار می کند و چون از خودش گریزان است همواره به دنبال چیزی است که او را از تفکر در باره خود باز دارد و حریصانه به دنبال بازیچه ها و لذات فانی و زودگذر می رود تا از خود بی خود شود ؛ چون اگر اندک فراغتی یابد لازم می شود که در باره خود بیندیشد و چون با خود خلوت کند از خودش متنفر و منزجر می شود . پس با کسانی طرح دوستی

می ریزد که او را از خودش غافل کنند و از چیزی لذت می برد که او را بی خود کند و سعادت خود را در صرف عمر در لذتهای بی خود کننده می داند تا او را از اضطرابی که از کشمکشهای درونی برمی خیزد و بیماریهایی از قبیل ترس و اندوه و خشم پدید می آیند بی خبر سازد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه