- مقدمه مؤ لف 1
- مقدّمه دفتر 1
- نصّ مقدّمه مرحوم خواجه نصیر(ره ) 7
- علّت تاءلیف کتاب 11
- تحقیق در مقصود و فهرست فصول کتاب 19
- فصل اوّل : شناخت موضوع و مبادی تهذیب اخلاق 23
- مبادی تهذیب اخلاق 23
- نفس انسان 25
- اثبات وجود نفس 25
- فصل دوّم : شناخت نفس انسانی که نفس ناطقه نامیده می شود 25
- اثبات بساطت نفس 26
- اثبات عدم جسمیت و جسمانیّت نفس 26
- اثبات جوهریت نفس 26
- اثبات اینکه نفس مدرک به ذات و متصرف با ابزار و ادوات است 27
- دلایلی دیگر بر عدم جسمانیت نفس 27
- اثبات محسوس نبودن نفس به یکی از حواس 28
- بقای نفس ناطقه پس از مرگ 28
- بدن ابزاری برای روح 29
- فصل سوّم : تعداد قوه های نفس انسانی و تمیز آنها از یکدیگر 29
- انسان اشرف موجودات است 32
- فصل چهارم : انسان اشرف موجودات است 32
- ویژگیهای درخت خرما و مطلبی شگفت انگیز و روایتی جالب 32
- شرافت انسان بر سایر موجودات جهان 33
- فصل پنجم : کمال و نقص نفس انسان 34
- دلیل احتیاج به معلّمان و مربّیان 34
- دو مقدمه 35
- مراتب مختلف نقص و کمال 35
- فصل ششم : مراد از کمال نفس و ردّ مخالفین در این موضوع 36
- مراد از کمال نفس و ردّ مخالفین در این موضوع 36
- عقیده منکران و شبه منکران معاد 37
- رابطه انسان با فرشتگان و حیوانات 38
- تشبیه سه نفس ملکی و سبعی و بهیمی 39
- خیر و سعادت که همان کمال مطلوب است 40
- فصل هفتم : خیر و سعادت که همان کمال مطلوب است 40
- تقسیم خیر از دیدگاه ارسطو 41
- تصور خیر در مقولات عشر(43) 42
- تقسیم سعادت از دیدگاه حکمای قدیم 43
- اختلاف حکیمان در حصول سعادت عظمی 45
- نظرارسطو درباره سعادت به نقل از استاد ابوعلی بن مسکویه 46
- اقسام سیره ها و لذت سعادتمندان 49
- مثالی از حکمای پیشین درباره خیر و شرّ 50
- شرح لذت سعادت 50
- آیا سعادت قابل ستایش است یا خیر ؟ 51
- فصل اوّل : تعریف و حقیقت خُلق و بیان امکان تغییر اخلاق 51
- تعریف و حقیقت خُلق و بیان امکان تغییر اخلاق 51
- مقاصد تهذیب اخلاق 51
- امکان تغییر اخلاق 52
- رفتار کودکان بهترین دلیل بر امکان تغییر اخلاق 54
- مکارم اخلاق که عبارتند از اجناسفضایل 55
- فصل سوّم : مکارم اخلاق که عبارتند از اجناس فضایل 55
- فصل دوّم : اشرفیّت تهذیب اخلاق بر هر چیز دیگر 55
- اجناس فضایل به بیانی دیگر 57
- اشکال وپاسخ آن در باب تقسیم حکمت به عملی و نظری 57
- تعریفی دیگر از فضایل چهارگانه 58
- چند اصطلاح مهم 58
- فصل چهارم : انواع مندرج تحت اجناس فضایل 59
- فصل پنجم : رذایلی که در مقابل فضایل هستند 70
- رذایلی که در مقابل فضایل هستند 70
- انواع رذایلی که مربوط به افراط و تفریط فضایل هستند 73
- اسامی مشهور رذایل 75
- فصل ششم : فرق میان فضایل و شبه فضایل 76
- نکته ای در باب رذایل و فضایل 76
- فرق میان فضایل و شبه فضایل 77
- شبه سخاوتمندان 77
- شبه عفیفان 77
- شبه حکیمان 77
- معیار شناخت شجاعان راستین 78
- شبه شجاعان 78
- شبه عادلان 79
- رابطه انتقام و شجاعت از دیدگاه فیلسوفان 79
- فصل هفتم : شرف عدالت بر سایر فضایل و شرح احوال و اقسام آن 80
- شرف عدالت بر سایر فضایل و شرح احوال و اقسام آن 80
- اقسام عدالت از نظر پیشینیان 80
- علت نیاز مردم به قوانین شرعی و حاکم انسانی و پول 81
- تبعیت از قانون از دیدگاه ارسطو 82
- انواع ظالمان 82
- علل ضررها و زیانها 83
- اقسام عدالت از دیدگاه ارسطو 84
- عبادت از دیدگاه ارسطو و فلاسفه متاءخر 85
- منازل و مقامات مقرّبان حضرت حق (جل جلاله ) 87
- رابطه عدالت با سخاوت (عموم و خصوص مطلق ) 89
- اشکالی بر وجود ظلم و پاسخ ابوعلی مسکویه 90
- اشکالی مهمتر 90
- سفارش شریعت به عدالت 91
- وظیفه عاقل در رابطه با عدالت کلّی 92
- ترتیب اکتساب فضایل و مراتب سعادات 92
- فصل هشتم : ترتیب اکتساب فضایل و مراتب سعادات 92
- ترتیب نیروهای طبیعی موجود در انسان 93
- فصل نهم : حفظ سلامتی نفس که عبارت از حفظ فضایل است 95
- عوامل حفظ سلامتی نفس 96
- شوخی و مزاح مثبت و منفی 96
- حفظ سلامتی نفس که عبارت از حفظ فضایل است 96
- سخن و خاطره ای از ابوعلی در مورد یکی از پادشاهان 97
- توصیف پادشاهان از نظر ابوبکر 97
- توصیه ای از ارسطوی حکیم 98
- سخنی از جالینوس و یعقوب کندی 100
- فصل دهم : معالجه امراض نفس که عبارت از ریشه کن کردن رذایل است 100
- معالجه امراض نفس 101
- تحلیلی از امراض نفسانی 101
- علل و اسباب امراض نفسانی 102
- معالجات کلّی در علم پزشکی و علم اخلاق 103
- امراض قوه نظری و راه علاج آنها 103
- امراض قوه غضبی و راه علاج آنها 104
- تشبیهی از حکما در مورد انسان غضبناک 105
- علاج غضب 105
- عوامل دهگانه غضب و راه علاج آنها 105
- فخرفروشی و راه درمان آن 108
- دو حکایت از دو حکیم 108
- عُجب و راه درمان آن 108
- شوخی خارج از اندازه 109
- تکبّر و درمان آن 109
- استهزا و درمان آن 109
- لجاجت 109
- علاج ستمگری و درمان آن 110
- غدر و خیانت و درمان آن 110
- چشمداشت به اشیاء کمیاب و پر طرفدار و درمان آن 110
- علاج بیماری ترس 111
- حکایتی از حلم اسکندر 111
- رابطه غضب با ظلم 111
- معالجه بیماری خوف 113
- خوف از مرگ و راه علاج آن 114
- امراض قوه شهوی و راه علاج آنها 116
- بیماری حزن و راه درمان آن 118
- تشبیه شهوت از دیدگاه غزّالی 118
- بیماری خمود و راه درمان آن 118
- بیماری عشق و راه درمان آن 118
- سخنی از کِندی در رابطه با درمان حزن 119
- بدترین نوع حسادت 120
- بیماری حسد و راه درمان آن 120
- درمان سایر بیماریهای روحی 121
- اداره منزل ؛ ((حکمت منزلی )) 122
- دلیل نیاز انسان به منزل و شناخت پایه های آن 123
- فصل اوّل : دلیل نیاز انسان به منزل و شناخت پایه های آن 123
- مراد از منزل و معنای حکمت منزلی 124
- فصل دوّم : تدبیر اموال و ارزاق 125
- تدبیر اموال و ارزاق 125
- اصل کلی در اداره منزل 125
- تقسیم حرفه ها و صنعتها 126
- شرایط کسب و کار 126
- شرایط به کار انداختن مال 128
- شرایط مصرف و خرج 129
- عوامل حفظ مال 129
- شرایط انفاق مال در راه خدا 130
- موارد مصرف مال 130
- شرایط خرج مال در راه خیر و امور ضروری 131
- فصل سوّم : اداره اهل منزل 132
- اداره اهل منزل 132
- شرایط اداره همسر 134
- اقسام کرامتها در مورد تکریم زنان 135
- راههای جلب رضایت شوهر 136
- راههای رهایی از زن بد 137
- تشبیه زن از نظر حکما و فلاسفه 137
- سخنی از فلاسفه عرب در رابطه با برخی از زنان 138
- روش اداره فرزندان 139
- فصل چهارم : روش اداره فرزندان 139
- روش تربیت پسران نوجوان 145
- پرسشی از سقراط حکیم 146
- آداب سخن گفتن 147
- نکاتی در پایان بحث تربیت 147
- نکاتی در پایان بحث تربیت 147
- آداب јǙǠرفتن 150
- آداب نشستن 151
- آداب حضور در جمع دیگران 152
- آداب غذا خوردن و حضور در مهمانی 153
- فصل الحاقی 157
- فصل الحاقی 157
- رعایت حقوق والدین 158
- راههای رعایت حقوق والدین 158
- عوامل عقوق والدین 159
- فرق بین حقوق پدر با حقوق مادر 159
- نیاز مردم به زندگی جمعی و بررسی ماهیت و ارزش علم اداره اجتماع 160
- اداره جامعه ؛ ((حکمت مدنی )) 160
- فصل اوّل : نیاز مردم به زندگی جمعی و بررسی ماهیت و ارزش علم اداره اجتماع 160
- سخنی از حکیم ابونصر فارابی درباره کمک و انواع آن 162
- تعاون در جهان هستی 162
- حدیثی جالب در مورد حضرت آدم (ع ) 164
- معنای تمدّن 165
- معنای سیاست 165
- تقسیم اوّلیه سیاست از دیدگاه فیلسوفان 165
- ضرورت آموزش همگانی حکمت مدنی 167
- نسبت اجتماعات بشری به یکدیگر و سرپرستی آنها 168
- انواع روابط در جوامع بشری 168
- شباهت حکمت مدنی به علم پزشکی 168
- سخنی از فلاسفه قدیم و جدید پیرامون محبّت 170
- محبّت و اقسام آن 170
- فصل دوّم : محبّت و اقسام آن 170
- اقسام محبّت در انسانها 171
- رابطه بین محبت و دوستی و عشق و مودّت 172
- عشق پسندیده و ناپسند 172
- علّت دوستی جوانان با یکدیگر 173
- علّت دوستی پیران و کهنسالان با یکدیگر 173
- علت دوستی اهل خیر با یکدیگر 173
- ویژگیهای محبّت اهل خیر به یکدیگر 174
- عشق الهی و سخنی از هراکلیتوس 174
- دلیل اهمیّت نماز جماعت و جمعه و عیدین و انجام حج 175
- اُنس طبیعی بشر عامل پیدایش محبّت 175
- محبتّهای بی ارزش 176
- سفارش به رهبران و امتها در باب محبّت 177
- عالم ربّانی و محبّت الهی 177
- پرسشی از اسکندر در مورد محبت به معلّم 178
- محبّت به والدین و معلّم 178
- خیانت در دوستی و گفتاری از ارسطو 179
- رعایت حدّ و مرز محبّت 179
- محبّت و اهل شرارت 179
- محبّت و اهل فضیلت 180
- عشق به حکمت و خیر 181
- سخنی از ارسطو در مورد شایسته ها و بایسته ها 181
- اقسام سعادتمندان 182
- فصل سوّم : پیرامون جوامع بشری و شرح حالات آنها 183
- پیرامون جوامع بشری و شرح حالات آنها 183
- فلاسفه ، اهل ایمان ، اهل تسلیم و مستضعفان 184
- مدینه فاضله 184
- نقش رهبری در مدینه فاضله 186
- ارکان مدینه فاضله 187
- انواع رهبری در مدینه فاضله 188
- شرایط ریاست 189
- انواع مدینه های غیر فاضله 190
- مدینه خسّت (لذت ) 191
- مدینه نذالت (ثروت ) 191
- مدینه ضرورت (احتیاج ) 191
- ثروت یا لذت یا تحصیل رفاه مادی 192
- مدینه کرامت (احترام ) 192
- مدینه تغلّب (چیرگی ) 193
- انواع مدینه تغلّب 194
- ویژگیهای جوامع آزاد 196
- مدینه حریّت (آزادی ) 196
- رهبران جوامع جاهلی و خصوصیات مردم در آن جوامع 197
- مدینه های ضالّه 198
- مدینه های فاسقه 198
- اداره مملکت و آداب و رسوم رهبران ممالک 199
- فصل چهارم : اداره مملکت و آداب و رسوم رهبران ممالک 199
- ویژگیهای رهبر یک مملکت 200
- چگونگی تشکیلدولتها و عوامل بقا و انحطاط آنها 202
- سیاست حفظ دولت و توصیه ای از ارسطوی حکیم 203
- نقش عدالت در تحکیم دولت و شرایط ایجاد عدالت اجتماعی 204
- راه کوتاه کردن شرّ تبهکاران 205
- وظایف رهبر در اقامه عدل 207
- راه صحیح برخورد رهبر با دشمنان و جنگ با آنان 209
- شرایط پرهیز از جنگ با دشمنان 209
- سرزنش ارسطو در مورد کشتن اسیران 210
- وظیفه مشاوران فرمانروایان 212
- فصل پنجم : وظیفه ملّت در برابر دولت و رهبر 212
- وظیفه ملّت در برابر دولت و رهبر 212
- فضیلت دوستی و کیفیت معاشرت با دوستان 213
- فصل ششم : فضیلت دوستی و کیفیت معاشرت با دوستان 213
- سخنی از ارسطو در باب دوستی 213
- روش دوستیابی 214
- سخنی از انسقراطیس در باب دوستی 214
- راه حفظ دوستان 216
- نقش منفی مراء و جدال با دوستان 218
- نکوهش بخل از تعلیم دوستان 219
- سخن چین از نظر پیشینیان 220
- فصل هفتم : کیفیّت معاشرت با اقشار مختلف مردم 221
- کیفیّت معاشرت با اقشار مختلف مردم 221
- روش برخورد با دوستان غیر حقیقی 222
- روش برخورد با دشمنان 223
- عوامل دشمنی و راه رهایی از دشمنان 223
- آنچه در مورد دشمنان نباید انجام داد 225
- مراتب دفع خطر دشمنان 225
- روش برخورد با کسانی که نه دوست هستند و نه دشمن 227
- روش برخورد با زیردستان 228
- فصل هشتم : وصایای افلاطون و پایان کتاب 229
- پی نوشتها 238
- 1 تا 80 238
- 80 تا 137 250
در اخبار نبوی آمده است : ((اَکْرِمُوا عَمَّتَکُمُ النَّخْلَهَ ، فَاِنَّها خُلِقَتْ مِنْ بَقِیَّهِ طینِ آدَمَ))(34) . این روایت اشاره به همین معناست که ذکر گردید .
این مقام نهایت کمال نباتی و آغاز اتصال به افق حیوانی است که با فراتر رفتن از آن دارای مراتب حیوانی می گردد . آغاز مرحله حیوانی همان اتصال به پایان خطّ نباتی است و در آغاز آن مرحله حیواناتی قرار دارند که مانند گیاه متولد می شوند ولی از اختلاط و تولید مثل و حفظ نوع خویش عاجزند . مثل کرمهای خاکی وبرخی از حشرات و جانداران فصلی که شرافت آنها بر نباتات آن است که قدرت بر حرکت ارادی دارند و دارای احساس می باشند تا غذا و آنچه را که سازگار با وجود آنهاست به سوی خود جذب کنند .
از این مرحله که بگذریم به حیواناتی می رسیم که نیروی غضب در آنها وجود دارد تا به وسیله آن از آسیب مخالفان خود دور مانده و برحذر باشند وآن نیرو در آنان متفاوت است و ابزار آن نیز بر حسب توان آنها فراهم گردیده است . اگر قدرت آنها زیاد باشد آن ابزار به منزله سلاح آنهاست که برخی مثل نیزه اند همانند شاخ و برخی مثل کارد و خنجرند همانند دندان و چنگال و برخی مثل تبر و چماق هستند همانند سُم و مانند آن و برخی مثل کمان وتیرند همانند ابزار تیراندازی در برخی از حیوانات و پرندگان . و امّا آن حیواناتی که
قدرت کمتری دارند به ابزار دیگری مسلّح هستند مثل گریختن و حیله کردن که مخصوص آهو و روباه است و وقتی که با دیده دقت بنگریم می بینیم که در هر حیوانی هرچه که نیاز بوده برای آن مهیّا شده است خواه نیرو و خواه ابزار دیگر و خواه به الهام برای حفظ مصالح به منظور حفط کمال شخص یا نوع ، از قبیل شرایط جفتگیری و تولید مثل و حفظ نسل و تربیت آن و ساختن لانه وآشیانه و ذخیره غذا و موافقت و مخالفت با همگنان و احتیاط و سیاست و هوشمندی و فراست در هر مورد به گونه ای که موجب اعجاب خردمندان و اعتراف به حکمت و قدرت خداوند سبحان گشته است : (سُبْحانَ الَّذی اَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی )(35) و اختلاف مراتب بین حیوانات خیلی بیشتر از اختلاف مراتب بین نباتات است ؛ زیرا آنها به بسایط نزدیکتر و اینها دورترند .
شرافت انسان بر سایر موجودات جهان
با ارزش ترین نوع حیوان آن است که هوش و ادراک آن به اندازه ای است که قابل تعلیم و تاءدیب باشد و کمالی را که در ذات آن نیست پیدا کند مثل اسب و باز شکاری و هر چه این استعداد در آن حیوان بیشتر باشد ارجحیّت و ارزش بیشتری دارد تا به حیواناتی می رسیم که فقط با دیدن یک حرکت ، به سرعت فرا می گیرند ومثل آن حرکت را انجام می دهند ، بدون اینکه آنها را تمرین داده و زحمتی برای آنها متحمل شده باشند .
این مرحله ، نهایت مرتبه حیوانی و آغاز مرتبه انسانی است که ساکنان برخی از کشورهای
جهان تقریبا شبیه به این حیوانات بوده و در همین افق پایانی خط حیوانی و نقطه آغازین خط انسانی بسر می برند .
از آغاز مرحله حیوانی تا پایان آن هر چقدر که تفاوت مشاهده می شود مقتضای طبیعت آن نوع حیوان است که موجب این اختلاف مرتبه گردیده است ، ولی از این مرحله به بعد بر اساس فکر و اندیشه افراد انسانی مراتب و درجات انسانی متفاوت می شوند . پس هرکس که نیروهای بیشتری داشته و ابزار بهتری را برای رهایی از نقص و نیل به کمال به کار بندد از شرافت بیشتری برخوردار است ، مرحله پایین این درجات متعلق به کسانی است که به وسیله عقل و قوه حدس صنایع ارزشمند و حرفه های دقیق و ابزار لطیف را به دست می آورند . درجه بالاتر از این مخصوص کسانی است که با عقل و اندیشه فراوان در علوم و معارف و کسب فضایل می کوشند . و درجه بالاتر متعلق به کسانی است که با وحی و الهام و بدون وساطت اجسام ، احکام و معارف و حقایق را از مقربان حضرت حق دریافت نموده و به تکمیل خلق و تنظیم معاش و معاد مردم پرداخته و باعث راحت و سعادت مردم در هر عصر و نسل و هر زمان و مکانی می باشند . واین مرتبه بالاترین مرتبه نوع انسانی است و تفاوت بین انسانها از تفاوت بین حیوانات و نباتات بیشتر است . وقتی که انسان به مرحله آخر رسید به عالم اشرف و مراتب ملائکه مقدس و عقول و نفوس مجرّد نایل گشته تا به مقام وحدت
برسد که آنجا خط دایره وجود به هم می رسد مانند خط دائره که از یک نقطه آغاز شده تا دوباره به همان نقطه برسد . پس واسطه ها برخیزند و ترتب و تضادّ بگریزند و مبداء و معاد یکی شوند و جز حقیقه الحقایق و نهایه المطالب ؛ یعنی حق مطلق چیزی نماند : (وَیَبْقی وَجْهُ رَبِّکَ ذُوالْجَلالِ وَاْلاِکْرامِ )(36) .