حکمت عملی ( تهذیب نفس ، اداره منزل و اجتماع از دیدگاه خواجه نصیرالدّین طوسی) صفحه 34

صفحه 34

پس با این مقدمات ، شرافت انسان نسبت به سایر موجودات جهان هستی و ویژگیهای او و همچنین ارزش کسانی که ضمیر آنان مطلع نور الهی و مظهر فیض وحدانی و وجود آنان غایه الغایات و نهایه النهایات است مانند انبیا و اولیا علیهم السّلام عنی خلاصه های موجودات و گزیدگان از کائنات روشن شد و ((لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ اْلاَْفلاکَ))(37) مصداق این معناست بلکه این معانی که ذکر شد ، هدف آن اشاره است .

غرض ازاین بحث این بود که انسان بداند که از نظر فطرت میان دو مرتبه اعلی علیین و اسفل السافلین قرار دارد و می تواند با اراده خویش به سمت بالا و یا با طبیعت خود به سمت پایین برود ؛ زیرا هم از نظر ظاهری و هم از نظر باطنی مثل سایر حیوانات است که نیازهای وی تاءمین شده است ؛ یعنی همانطور که خداوند به حیوانات ، غذا ، مو ، پشم و ابزار دفاعی داده و طبیعت آنها را به مقتضای مصلحت خلق نموده ، رفع نیازمندیهای ظاهری انسان را نیز به فکر و اندیشه و تدبیر خود او حواله فرموده است تا به احسن وجه برطرف گرداند ، مثلاً غذای او بدون کاشت و داشت و

برداشت وسپس آسیاب و آرد کردن و خمیر نمودن و نان پختن و آمیختن و لباس او بدون نخ ریسی و بافندگی و خیاطی و یا دبّاغی و سلاح بدون ساخت و پرداخت ، به هیچ وجه قابل تحصیل نیست .

از نظر باطنی نیز ، مانند نباتات و حیوانات است ؛ یعنی همانطور که خداوند کمال هر یک از آنها را به طور طبیعی و غریزی در خود آنها قرار داده ، کمال انسانی را نیز به فکر و اندیشه و عقل و اراده او محوّل فرموده وکلید سعادت و کمال و شقاوت و سقوط را به دست خود او سپرده که اگر بر وفق صلاح و اراده خویش بر صراط مستقیم حرکت کرده وتدریجا به سمت علوم و معارف و آداب و فضایل گرایش پیدا کند و شوق به کمال را که طبیعی و فطری اوست به گونه ای صحیح و پسندیده هدایت کند ، از مرتبه ای به مرتبه ای و ازافقی به افق دیگر می رساند تا جایی که نور الهی بر آن می تابد و مجاورت ملا اعلی می یابد و از مقربان حضرت حق می گردد ، ولی اگر در همان مرحله اصلی متوقف گردد ، طبیعت او را به سمت سقوط می کشاند و شوق فاسد ومیل تباه مثل شهوات پست که در طبع منحرفان و بیماران اخلاقی قرار دارد به آن افزوده شده تا روز به روز و لحظه به لحظه به انحطاط بیشتر رسیده مانند سنگی که از بالا به پایین سرازیر گردیده در کمترین مدّت به درّه هلاکت سقوط پیدا می کند . دراین باره گفته

اند :

هِیَ النَّفْسُ اِنْ تُهْمَلْ تُلازِمْ خَساسَهً

وَاِنْ تُبْتَعَثْ نَحْوَ الْفَضائِلِ تَلْهَجُ(38)

دلیل احتیاج به معلّمان و مربّیان

چون انسان در آغاز راه فطرتا استعداد پذیرش دو حالت ترقی و سقوط را دارد ، نیاز به معلمان و واعظان و ادب کنندگان و هدایت پیشه گان است تا برخی را به لطف و مهر و بعضی را به خشم و قهر از جانب شقاوت به سمت سعادت سوق دهند ؛ شقاوتی که نیاز به کوشش فراوان ندارد بلکه خود سکون و توقف ، نوعی شقاوت است و سعادتی که نیازمند به تلاش زیاد و انقلاب درونی دارد .

فصل پنجم : کمال و نقص نفس انسان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه