حکمت عملی ( تهذیب نفس ، اداره منزل و اجتماع از دیدگاه خواجه نصیرالدّین طوسی) صفحه 48

صفحه 48

4 - اختلاف در تشبه افراد به علت نخستین و اقتدای به افعال او .

و آخرین درجه فضیلت آن است که همه اعمال انسان الهی محض گردد و چون افعال الهی خیر محض است و فاعل خیر محض انگیزه ای جز انجام خیر محض ندارد ، افعال چنین انسانی از عقل و حقیقت او برخاسته که آن را ((عقل الهی )) می نامند . و امّا سایر انگیزه های بدنی و عوارض دو قوه شهوی و غضبی (بهیمی و سبعی ) و عوارض تخیّلاتی ناشی از آن دو و نفس حسّی ، در چنین انسانی وجود ندارد . پس وقتی که هیچ اراده و همّتی خارج از آن فعل مطلوب باقی نماند و غرض فقط ذات آن فعل باشد اقتدا به ((فعل الهی )) است پس چون فعل او برای چیزی نیست ، غیر از ذات فعل و غیر از ذات خود نمی باشد ؛ مانند افعال خداوند است که برای چیزی خارج از

ذات مقدس او نیست ، پس خیر محض و حکمت محض می باشد ؛ زیرا افعال پروردگار عالم به قصد اوّلی متوجه چیزی خارج از ذات او و به منظور تدبیر اموری از قبیل ما انسانها نیست ؛ زیرا در این صورت امور خارجی اسباب و علل افعال او می گردند و تعالی اللّه عن ذلک علوّاً کبیرا . ولی توجه حضرت حقّ به خارجیات و تدبیر او به قصد ثانوی و باز هم برای ذات مقدس خویش است .

همینطور کسانی که به واسطه اقتدای به پروردگار به این هدف نهایی دست یافته اند افعال آنها به قصد اوّلی برای ذات آن افعال می باشد که آن را ((عقل الهی )) می گویند و اگر مقصود آنها رساندن فایده ای به غیر باشد به قصد ثانوی است ، پس کار آنان نه به منظور جلب منفعت است و نه دفع ضرر از خویش و نه فخرفروشی و طلب ریاست و امثال اینها و این هدف حکمت است و منتهای سعادت ، ولی هیچکس به این درجه نمی رسد مگر آنگاه که تمامی اراده خویش را از امور خارجی و عوارض نفسانی منصرف گردانیده و خواطری را که از آن عوارض برمی خیزند نابود کرده و اندرون را از شعار و همّت الهی پس از تصفیه از امور طبیعی مملّو کند تا آنگاه که به امور الهی یقین پیدا نماید و عقل محض مانند قضایای اوّلی که آن را ((علوم اوایل عقلی )) می نامند در نفس ذات او حاصل گردد . البته در این هنگام تصوّر امور الهی که به وسیله عقل و اندیشه صورت

می گیرد شریفتر و لطیفتر و ظاهرتر و روشنتر از قضایای اوّلی و علوم اوایل عقلی است تا اینجا سخن ارسطوی حکیم به پایان رسید که فواید بسیار در مضمون آن وجود دارد .

ذکراین نکته ضروری است کسانی که فقطبه اصلاح برخی ازامورویافقطدربعضی از اوقات اقدام می کنند دارای سعادت نیستند ، کما اینکه تدبیر منزل و یا اداره اجتماع با توجه به عده خاصی و یا فقط در بعضی از اوقات نباید صورت بپذیرد .

ارسطوی حکیم این گونه تدبیر را به یک پرستو تشبیه نموده که هرگز مژده فروردین نمی دهد و یک روز معتدل بشارت بهار نمی آورد . پس طالب سعادت ، طالب التذاذ سیره حکمت است و آن را شعار خویش ساخته و به چیزی دیگر مایل نیست و چون سعید مطلق کسی است که سعادت او زوال و انتقال نمی پذیرد و از انحطاط و سقوط در امان و از اثرات گردش زمان محفوظ است سیره او ثابت و دائمی می باشد ؛ زیرا صاحب سعادت تا وقتی که در این عالم باشد تحت تصرف طبایع و اجرام آسمانی و کواکب سعد و نحس و شریک درد و رنج سایر انسانهاست ولی هرگز تحت تاءثیر آنها قرار نگرفته و شکسته و مقهور نمی شود .

پس نه جزع و اضطرابی بر او عارض می شود و نه کفران نعمت و ناشکیبایی از او صادر می گردد و اگر به مصائب و گرفتاریهای حضرت ایّوب پیامبر علیه السّلام مبتلا و ممتحن گردد از سعادت رخ برنتابد ، چونکه شجاعت و صبر وثبات قدم برای او ملکه شده است و اعتماد به حُسن

عاقبت و بی اعتنایی به دنیا او را از شقاوت بازمی دارد . برخلاف کسانی که یا به واسطه ضعف طبیعت و غلبه ترس بر غریزه تحت تاءثیر عوامل مذکور قرار گرفته و با اضطراب و فزع موجب رسوائی خود و زحمت بیگانگان و شفقت دوستان شماتت دشمنان می گردند . و اگر احیانا خود را شبیه به سعادتمندان نموده و در صورت ظاهر صبر و وقار پیشه کنند ، باطنا مضطرب و سراسیمه و ناآرام می باشند .

ارسطو می گوید : ((سعادت )) امری ثابت و غیر متغیّر است ولی مردم در معرض تغییرات گوناگونند ، پس گاهی ممکن است کسی که دارای بهترین زندگی است به بزرگترین مصائب گرفتار شود ، چنانکه در احوال ((برنامس ))(45) گفته اند .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه