عبرت های روزگار صفحه 110

صفحه 110

احوال انسان نیز تنها از خزان وی که هنگام مرگ است، پیدا و آفتابی می شود.

بَسا کسا، که فرجامی خوش داشتند با آنکه آغازشان چندان خوش نمی نمود.

و یا خوش می نمود، اما عاقبتی خوشایند نیافتند.

سرگذشت مومنان بی بخت که در صف بی صفای کافران نشستند، و یا کافران خوش اقبال که در حلقه اهل ایمان درآمدند از خواندنی های قرآن است، و بخوانید.

عاقبت سُوء

مرحوم نهاوندی که انسانی آراسته و الهی بود، می گفت: روزی مرا خبر کردند که یکی از شاگردان حلقه درس شما در حال احتضار است، و من خود را بر بالین وی رسانیدم. و بر حَسَبِ دستوری که رسیده است وی را تلقین نمودم و از او خواستم که بر وحدانیت خداوند گواهی دهد. اما نداد. و با نگاهی نفرت آلود بر من نهیب زد که به این حرف ها هیچ باور ندارم. و از من روی گردانید.

مغز را خالی کن از انکار یار***تا که ریحان یابد از گلزار یار

تا بیابی بوی خلد از یار من***چون محمد بوی رحمن از یمن (1)

و می گوید: برخاستم و به آن سوی بستر رفتم و چشم بر چشمانش دوختم و با عاطفه و مهر به او گفتم: این لحظه، لحظه ای بس بلاخیز است، پس بگو: لا اله الا اللَّه، و اینبار نیز نگفت، ولی با پرخاش بیشتری فریاد کرد: هرگز نمی گویم.

رهایم کن. و در همین احوال از دنیا رفت!

مرحوم نهاوندی می گوید: برایم بسیار شگفت می نمود که چرا عاقبت وی اینگونه رقم خورد. ولی از آنجا که به دل هیچ تردید نداشتم که عاقبت سوء ریشه در رفتار و کردار سوء و نیز سیئات الهی دارد، احوالش را در نزد دوستان


1- [1] مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت 550 و 551.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه