عبرت های روزگار صفحه 21

صفحه 21

یاد نعمت ها

اشاره

جاسوسان، محمود غزنوی را خبر کردند که ایاز که بیش از همه مورد مدارا و احسان و انعام و اهتمام شما بوده و هست، و از هیچگونه موهبت در باب ایشان دریغ نداشته و ندارید، چندی است که مشکوکانه با خانه ای در یکی از محلات قدیمی شهر در رفت و آمد است، و هیچ دور نمی نماید که در پی این ماجرا دسیسه و توطئه و نیرنگی باشد، که البته برای دولت و دربار شما بسی زیانبار است.

محمود، بی آنکه شیوه خود را تغییر داده باشد، با ایاز گفت: شنیده ام، گاه گاه، به یکی از خانه های این شهر آمد و شد داری، و من بی علاقه نیستم که آنجا را با چشمان خود ببینم.

ایاز بی آنکه کمترین بیم و هراس را به خود راه دهد با بی باکی تمام پذیرفت.

و گفت: هیچ مانعی در کار نمی بینم. و در این زمینه درنگ و کندی روا نیست.

هر دو به راه افتادند. و به خانه رسیدند. ایاز درب را گشود. تعارف کرد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه