عبرت های روزگار صفحه 210

صفحه 210

خندند بر آن دیده کاین جا نشود گریان (1) و در حقیقت این گونه گریه ها و غم ها، بنِ شادی ها و خنده های پایدار و پیوسته است.

قند شادی میوه باغ غم است***این فَرَح زخم است و آن غم مرهم است

غم چو بینی در کنارش کش به عشق***از سر رَبْوَه نظر کن در دمشق (2)

باری، غمی که به واقع نیز غم باشد گردی است که هرگز به دامان این نازنینان نخواهد نشست.

گردن بزن اندیشه را من از کجا، غم از کجا؟ (3) بی گمان، خون آلوده چنین غمی، بر این قوم نستوه، حلال مسلّم است.

خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال***هر غمی کو گرد ما گردید، شد در خون خویش (4)

مراقبت

بنابراین، ثابت و مسلّم است که آنچه بر آدمی فرود می آید جز حاصل کردار او نخواهد بود.

و فهم این مدّعا و هضم و پذیرش این حقیقت تنها اندکی مراقبت و تامل می طلبد.

گر مراقب باشی و بیدار تو***بینی هر دم پاسخ کردار تو (5)


1- [1] حافظ.
2- [2] مثنوی معنوی، دفتر سوم، بیت 3752 و 3753.
3- [3] شمس تبریزی.
4- [4] شمس تبریزی.
5- [5] مثنوی معنوی، دفتر چهارم، بیت 246.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه