نماز عشق صفحه 25

صفحه 25

جمع شد . نماز دوم به حالت نیمه آماده باشد برگزار شد و اسلحه ها در کنارمان قرار داشت .

نماز در زیر آوار

محمد حیاتی

ما در یک سنگر چهار نفری بودیم . موقعیت سنگر ما طوری بود که زیر یک تپه را کنده بودیم و آن جا را به عنوان سنگر انتخاب کرده بودیم . جنس خاک تپه ها آهکی بود و هر وقت که باران می آمد از سقف سنگر آب می چکید و داخل سنگر می ریخت . ما به کمک یک مقدار پلاستیک جوی آبی درست کرده بودیم و آب را به بیرون هدایت می کردیم .

یکی از همسنگرهای ما فردی بود مخلص و بسیار مقید به نماز . هر روز صبح او زودتر از همه بیدار می شد و ما را هم برای نماز بیدار می کرد و ما هیچ گاه نتوانستیم که او را برای ناز بیدار کنیم و او همیشه جلوتر از ما بود .

بعد از نماز به سجده می رفت و با گریه هایش ما را منقلب می کرد .

یک روز در حالت خواب و بیداری بودم و رفیق ما هم در حال نماز بود . به ناگاه صدایی آمد و من فکر کردم گلوله دشمن است و به همین دلیل خیلی سریع از سنگر رفتم بیرون . ولی بعد از خروج دیدم تپه در حال ریزش است و بعد از چند لحظه با صدای بلند کل سنگر فرو ریخت . چند لحظه ای صبر کردم ولی دوستم بیرون نیامد . رفتم در داخل سنگر خراب شده ولی با نهایت تعجب دیدم که او هم چنان در حال نماز خواندن است

و مقدار زیادی خاک و آوار به روی او ریخته است .

او آن چنان گرم صبحت با خدا بود که که حاضر نشده بود نمازش را قطع کند . او را از زیر آوار آوردم بیرون ؛ ولی از تعجب مات و مبهوت شده بودم .

نماز در کمپرسی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه