نماز عشق صفحه 31

صفحه 31

یک شب از طرف پاسگاه شهید چمران مسجد المهدی سمنان گشت زنی می کردیم . ماه آن شب در حال خسوف قرار گرفت . از وقتی که ماه شروع به گرفتن کرد شهید بزرگوار علی اصغر قاسم پور اسلحه اش را به من داد و گفت من می خواهم نماز آیات را همین حالا بخوانم ، شهید بزرگوار علی اصغر مطلبی هم همراه ما بود .

من و شهید مطلبی نگهبانی می دادیم و شهید قاسم پور با گفتن این جمله که معلوم نیست که من تا ده دقیقه دیگر زنده باشم یا نه ، شروع به خواندن نماز آیات کرد .

توسل به اهل بیت

محمد رحیم جوانمرد

به همراه ده نفر از رزمندگان ماءموریت داشتیم از رودخانه ای عبور کنیم و به دشمن برسیم . خود را با طناب به هم بستیم و بر پیشانی هایمان نیز پیشانی بند یا فاطمه الزهرا (س ) را محکم کردیم . هر چه سعی می کردیم پیشرفت کنیم نمی شد و موج های عظیم ما را به جای اولمان باز می گرداند . به پیشنهاد یکی از دوستان زیارت عاشورا را با صدای بلند خواندیم .

بعد از چند ساعت تلاش که در ظاهر خیلی هم پیشرفتی نکرده بودیم . نوری به چشمانمان خورد و ناامید از این که نتوانسته ایم به آن طرف برویم ، ولی وقتی به ساحل رسیدیم ساحل دشمن بود و ما به برکت آن زیارت عاشورا و تو سلمان به ائمه توانستیم از رودخانه عبور کنیم .

نماز بسیجی

حجت الاسلام و المسلمین عبدالله عربی

در منطقه سردشت هر از چند گاهی به عنوان امام جماعت ، نماز می خواندم . در چند مورد شهید حسین صفا ، با توجه به وضعیت جنگی منطقه جنگی به من می گفت نماز بسیجی بخوان ، من هم با این جمله او می فهمیدم که وقت آن است که نماز را به سریع ترین حالت ممکن بخوانم ،

جا ماندن از قافله شهدا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه