نماز عشق صفحه 34

صفحه 34

به او گفتم خوب این که نمی تواند عاملی شود تا نماز شب بخوانی . از امشب می رویم با هم برای نماز . آن شاء الله امشب یاد می گیری .

ساعت دو - سه بود که صدایش کردم : رفیق پاشو وقت نماز است

با کلی علاقه بلند شد . سریع وضو گرفتیم و یک جای خلوت گیر آوردیم . به او گفتم من هر کاری می کنم تو هم با چند لحظه تاءمل ، دیرتر از من انجام

بده . ذکرهای نماز را هم بلندتر می گویم ، تو هم تکرار کنی . گفت چشم آقا سید و نماز را شروع کردیم .

این رفیق ما با دقت درس را فرا گرفت و نماز با حالی خواندیم . بعد از نماز من رفتم سجده ، ولی این بار به آرامی ذکر می گفتم . حالا این که چند دقیقه طول کشید نمی دانم ؛ ولی خوابم برده بود . این رفیق ما هر چی صبر کرده بود دیده بود نه ! این آقا سید خیلی عاشق سجده است و ول کن نیست . ولی بعد از چند لحظه او متوجه شده بود که این عارف دلباخته در خواب فرو رفته است .

بعد از مدتی صدایم زد و گفت : پاشو ، برو سر جایت بخواب .

حمله حشرات

علیرضا مصطفوی

یک گروه تلفیقی از رزمندگان را در کیلومتر 25 جاده منتهی به آبادان در یک منطقه ممنوع الورود آماده سازی و تجهیز می کردند . این افراد در یک رقابت تنگاتنگ انتخاب شده بودند . چون وضعیت منطقه و عملیات آتی کمی بحرانی بود ، از هر کدام از بچه ها یک قطعه عکس حجله هم گرفته بودند .

یکی از خصوصیات این منطقه محروم پشه های بسیار درشت در تمام طول شبانه روز بود . بدن بعضی از رزمندگان نسبت به این پشه ها حساسیت داشت . آن ها به شوخی می گفتند پشه ها از روی پوتین هم نیش می زنند . تعداد کمی پشه بند مهیا شده بود؛ ولی جوابگوی همه نبود و از طرفی نمی شد همیشه در پشه بند بود .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه