نماز عشق صفحه 49

صفحه 49

محمود حسین پور

سال 1363 قبل از عملیات بدر در اندیمشک بودیم . در یک قسمت از اردوگاه زیلو پهن شده بود و به عنوان نمازخانه استفاده می شد . از آن جایی که تعداد زیلوها کم بود تعدادی از برادران باید روی زمین می نشستند و زیراندازی نداشتند .

یک روز بعد از نماز و هنگامی که در حال دست دادن با دوستان بودم ، وقتی برگشتم دیدم اخوی عرب بر روی زمین نشسته و در حال دعاست . من بلند شدم که جایم را با او عوض کنم . گفت من جلو نمی آیم . و وقتی دید باز هم اصرار می کنم گفت من نمی آیم جلو و اگر باز هم اصرار کنی من می روم ، چون حاضر نیستم جای تو را بگیرم و در جای تو نماز بخوانم ، و

بعد در ادامه گفت : این که من روی زمین نشسته ام و نماز می خوانم اشکالی ندارد چون همه ما از خاک آمده ایم و باز هم باید به همین خاک برگردیم

اذان شبانگاهی

محمد رضا واحدی

در منطقه گودوند حوالی دزفول و شوشتر بودیم . یگان خدمتی ما گردان قمر بنی هاشم بود . یک شب ساعت 2 بامداد مسؤ ول تبلیغات اذان پخش کرد و همه از خواب بیدار شدند .

بسیاری از نیروها به ساعت نگاه نکردند . تعدادی از بچه ها وضو گرفتند و آماده اقامه نماز شدند . ولی بعد از لحظاتی متوجه شدیم هنوز وقت اذان نیست و این یک شوخی بوده است .

تاءثیر عبادت در روحیه رزمندگان

حسین ابوترابی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه