نماز عشق صفحه 54

صفحه 54

مهدی ساغری

دوستان شوخ طبع ما با توجه به رملی بودن خاک ، چاله بزرگی می کندند و روی آن را یک پلاستیک می انداختند . مقداری خاک هم روی آن می ریختند . چند نفر که خبر داشتند از جلوی در نماز خانه یک نفر از بچه ها را پیدا می کردند و همراه او می آمدند .

آن ها آن فرد را طوری هدایت می کردند که به طرف چاله برود . بعد از چند لحظه ، دیگر روی زمین نبود و در زمین فرو می رفت !

ذکر گفتن در خواب

علی اکبر عرب احمدی

در بستان بودیم . برادری بود بسیجی ؟ از مشهد اعزام شده بود و کارمند بود . همیشه او ذکر بر لب داشت و مشغول راز و نیاز بود؛ به طوری که این امر برای او ملکه شده بود و حتی در خواب هم گاهی ذکر می گفت .

یک شب او را بیدار کردیم برای نگهبانی و او را در حال ذکر گفتن یافتیم . ساعت 2 نیمه شب بود و به اتفاق تعدادی از برادران دیگر برای تعویض نگهبان ها از سنگرهای نگهبانی به سمت سنگرها راه افتادیم .

از آن جایی که امکان تردد وسیله نقلیه نبود . بعضا وسایل و امکانات مورد نظر را به وسیله هواپیما می آورند و توسط چتر پایین می ریختند . آن شب هم صدای هواپیما آمد . ما طبق روال گذشته تقریبا همگی فکر کردیم که هواپیمای خودی است ؛ ولی با این حال عده ای کمین گرفتند و عده ای هم در حال کمین گرفتن بودند . ولی هنوز هم به علت سرعت و نوع

حرکت هواپیما فکر می کردیم خودی است . وقتی هواپیما نزدیک شد به ناگاه بمباران شروع شد . در یک لحظه فکر کردم به روی من آب ریختند . وقتی خطر برطرف شد و از جایم بلند شدم مشاهده کردم ترکش های بمباران به این بسیجی اصابت کرده و گوشت و پوست و خون او به روی زمین ریخته است و او در جا به شهادت رسیده است .

وقتی انسانی عاشق خداوند شد و دائم با او سخن گفت و ارتباط برقرار کرد خداوند هم جواب او را می دهد و او را به سوی خودش دعوت می کند .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه