نماز عشق صفحه 58

صفحه 58

شاید اگر کسی از دور ما را می دید خنده اش می گرفت که این چه حالتی است . ؟

توفیق عبادت

سید محمد حسنی

چند شبی بود که نیمه های شب از خواب بیدار می شدم ؛ ولی حال این را که برخیزم و نماز شب بخوانم نداشتم در واقع توفیق نداشتم . کوهستانی بودن منطقه و این که روی زمین برف نشسته بود و فاصله آب با ما زیاد بود و سرما و ترس نیز در نخواندن نماز شب من موثر بود .

یک روز یکی از رزمنده های خیلی با حال را دیدم و قضیه محروم شدن از فیض نماز شب را به او گفتم . او گفت : تو باید دو کار اساسی انجام بدهی تا بتوانی نماز شب خوان شوی . اول این که نمازهای واجب را در اول وقت به جای آوری و دوم این که از

خدا توفیق بخواهی .

آن روز من کلی گریه و زاری کردم و از خدا خواستم که توفیق نماز شب را به من عطا کند .

نیمه شب بود که طبق چند شب قبل از خواب بیدار شدم . ولی باز با وسوسه شیطان خوابم برد . در خواب همان رفیق با صفا را دیدم که می گفت : من که گفتم باید توفیق پیدا کنی .

در همین لحظه من احساس کردم پای چپم را در حال کشیده شدن است . فکر کردم یکی از دوستانم باشد؛ ولی وقتی از جای خود با عجله بیدار شدم دیدم هیچ کس نیست . آری از آن شب به بعد ، با آن مدد الهی توفیق خواندن نماز شب را پیدا کردم .

ترس شیطانی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه