نماز عشق صفحه 76

صفحه 76

صدای آتش دشمن به گوش می رسید که خبر می داد منافقین قصد شکستن تنگه را دارند . با وجود این رفتم که نماز را شروع کنم . ناگاه چشمم به قطاری از خودروهای منافقین افتاد که از پیچ جاده دیده شدند . سریع نماز خود را خواندم . ولی بعد از نماز فهمیدم که تیمم نکرده بودم . سریع تیمم کردم و نماز را دوباره خواندم .

آن جا بود که من معنای ترس را به خوبی درک کردم ؛ به طوری که نمازم را بدون تیمم خواندم .

مناجات شبانه

جانباز علی چمنی

یکی از برادران رزمنده ای که در بین ما بود ، نوجوانی بود به نام محمد خانی .

قبل از عملیات رمضان در منطقه آلفا آلفا در پنج کیلو متری جاده اهواز - خرمشهر بودیم . این شهید با وجود کم سن و سال بودنش بسیار مقید به اقامه نماز شب بود . او حتی یک چفیه بر روی خودش می انداخت تا شناخته نشود .

یکی از دوستان نقل می کرد ، من یک شب در نماز شب او شنیدم در سجده می گفت خدایا وقتی من کوچک بودم مورچه های زیادی را لگدمال کرده ام و در حال بازی کردن در کوچه ها مورچه های زیادی را کشته ام . نکند که مرا در آتش عذابت بسوزانی .

من

وقتی شنیدم این نوجوان به خاطر این گناه آن قدر گریه می کند و نماز خواند به خودم می اندیشیدم که من چه قدر غافلم و از یاد آخرت دور مانده ام .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه