بهشت آرزوها صفحه 52

صفحه 52

آیا با چشمی به تو بنگرم که با نگاه به نامحرم آن را آلوده ام ؟

آیا با زبانی با تو سخن بگویم که آن را در بند دروغ و غیبت و سخن چینی ، درآورده ام ؟ !

آیا با گوشی به صدای روح بخش تو گوش فرا دهم که آن را با غنا و موسیقی و شنیدن غیبت و تهمت و صداهای حرام ، پُر کرده ام ؟ !

آیا با دستی به سویت التماس کنم که با آن خیانت در امانت نموده ام ؟ !

قسمت دوم

ولی با همه این معصیت ها از لطف و عنایتت ناامید نیستم ، چه آنکه آنچه مرا امیدوار می سازد و از دام بلایی که گرفتارش شده ام ، نجات می دهد ; اشک و آهی است که از خوف خدا سر داده ام ، حال توبه ای است که به من دست داده ، پرده ستّاریتی است که خدای مهربان بر پیکرم پوشانده و در سایه اش آرمیده ام ، وعده آمرزشی است که پروردگار غفور به من داده و بدان دل بسته ام ; و آغوش باز و دل مهربان توست که مرا به درگاه با جلالت بازگردانده ، تا از تو با شرمساری عذر خواهم .

ای عزیزِ مهربان تر از پدر ! از اینکه دل نازک و نورانیت را شکسته ، قلب عطوف و مهربانت را به درد آورده ، بر زخم جگرت نمک پاشیده ، اشک از چشمهانت گرفته و بر جراحت پلکهایت افزوده ام ; با یک دنیا

ندامت ، پوزش می طلبم . نمی دانم مرا چه می شود که با این همه غفلت ، دستهای لرزانم آرام آرام به سویت گشوده گشته و لبهای ترک خورده ام باز و زبان بند آمده ام ، سخن آغاز می کند که :

ای ستاره درخشان امید ، ای کشتی نجات و نوید ، ای رساننده فیض خورشید ، ای سجده گاه عشق و ای صبح سپید ! منم که با کوله باری از گناه ، چشمانی غرقِ در اشک ، نایی پُر شده از آه و تنی خسته از سختی راه به درگاهت آمده ام ; شاید خاک پایت را توتیای چشمان کم سویم و گرد کویت را آبروی تن بی آبرویم سازم .

مولای من ! به سوی تو گام برداشتم تا در باغستان لطف و رحمتت بیاسایم ، در جویبار عفو و بخششت غسلی کنم ، در

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه