فرهنگ اخلاق صفحه 203

صفحه 203

در خلال این مدّت مُردم در راه عشق محبوبم مرده باشم!

حضرت داود منقلب شد و متوجّه گشت که این جریان برای توجّه بیشتر او بوده است.

قسمت دوم

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند:

«جناب شعیب از دوستی خداوند آنقدر گریست که نابینا گردید، خداوند چشمانش را بینا نمود. باز گریست تا نابینا شد، خداوند دیدگان او را باز گرداند. و این امر سه بار تکرار شد. مرتبه چهارم خداوند به او وحی فرستاد: ای شعیب! تا کی گریه می کنی؟ اگر گریه ات از بیم دوزخ است تو را از آن ایمن گردانیدم و اگر از شوق بهشت است آن را به تو عطا کردم. عرض کرد: ای خدای من و ای آقای من! تو آگاهی که گریه ام نه از بیم دوزخ و نه به خاطر شوق بهشت است، بلکه دلم به دوستی تو پیوند خورده و بدون دیدار تو صبر نتوانم کرد.

خداوند به او وحی کرد: اینک که گریه ات چنین است به زودی کلیم خود موسی بن عمران را برای خدمتگزاری تو خواهم فرستاد.».(1)

در شرح حال حضرت خلیل الرحمن نیز آمده است:

هنگامی که عزرائیل برای قبض روح آن جناب آمد، حضرتش فرمود:

«هَلْ رَأَیْتَ خَلِیلاً یُمِیتُ خَلِیلَهُ؟»

«هرگز دیده ای دوست، رفیق خود را بمیراند؟»

خطاب آمد:

«هَلْ رَأَیْتَ مُحِبّاً یَکْرَهُ لِقاءَ حَبیبِهِ؟»

«محبّی را دیده ای که ملاقات با دوست خویش را اکراه داشته باشد؟»


1- 316. بحار الأنوار، ج 12، ص 380 ؛ علل الشرایع، ج 1، ص 57، ب 51
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه