- سخن ناشر 1
- اشاره 7
- 1 - مفهوم اخلاق 9
- قسمت اول 18
- قسمت دوم 26
- اشاره 45
- اشاره 70
- الف ) اصول راهبردی 72
- اشاره 81
- آیاتی از قرآن 84
- قسمت اول 90
- گفتار معصومین علیهم السلام 90
- اشاره 114
- مفهوم تقوا 115
- تقوا در قرآن 116
- مراتب تقوا 132
- نشانه های پرهیزکاران 139
- حفظ زبان 143
- اشاره 152
- مفهوم دعا 154
- دعا در قرآن و روایات (229) 158
- گفتار دانشمندان 171
- قسمت اول 176
- قسمت دوم 184
- توضیح 193
- قسمت اول 196
- محبّت در گفتار معصومین علیهم السّلام 196
- قسمت دوم 203
- محبّت و تهذیب 209
- نشانه های محبّین 219
- اشاره 219
- محبّین پیوسته در یاد خدایند 220
- محبّین طالب خلوت با حضرت دوست اند 222
- خداوند به بعضی از صدّیقین وحی فرستاد 223
- دل محبّین از محبّت غیرْ خالی است 225
- محبّین به اطاعت از امر محبوب عشق می ورزند 226
- محبّین دنیا را دوست ندارند 227
- محبّین طالب لقای پروردگار و مشتاق مرگ اند 230
- دوستی و دشمنی محبّین تنها برای خداست 233
- محبّین به دوستان خدا عشق می ورزند 239
- اشاره 254
- 1 - بازنگری 256
- اشاره 281
- روایات و ذکر 283
- آداب ذکر 289
- مدارج تفّکر 300
- اشاره 300
- اشاره 307
- عبادت در روایات 311
- عبادت و حضور قلب 319
- سعی در عبادت 321
- الف) عوامل درونی رکود 334
- اشاره 334
- 1 - جهل 334
- اشاره 339
- قسمت اول 351
- روایات و محبّت دنیا 351
- قسمت دوم 360
- قسمت اول 373
- قسمت دوم 383
- توضیح 396
- انگیزه ریا 396
- ریا در قرآن و روایات 398
- اقسام ریا 403
- نشانه های ریا 405
- اشاره 411
- مراتب عجب 418
- علاج عجب 421
- اشاره 427
- توضیح 436
- ج) عوامل باز دارنده 443
- اشاره 467
- مفهوم توبه 471
- شرایط توبه 483
- حکایاتی از ره یافتگان 490
در خلال این مدّت مُردم در راه عشق محبوبم مرده باشم!
حضرت داود منقلب شد و متوجّه گشت که این جریان برای توجّه بیشتر او بوده است.
قسمت دوم
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند:
«جناب شعیب از دوستی خداوند آنقدر گریست که نابینا گردید، خداوند چشمانش را بینا نمود. باز گریست تا نابینا شد، خداوند دیدگان او را باز گرداند. و این امر سه بار تکرار شد. مرتبه چهارم خداوند به او وحی فرستاد: ای شعیب! تا کی گریه می کنی؟ اگر گریه ات از بیم دوزخ است تو را از آن ایمن گردانیدم و اگر از شوق بهشت است آن را به تو عطا کردم. عرض کرد: ای خدای من و ای آقای من! تو آگاهی که گریه ام نه از بیم دوزخ و نه به خاطر شوق بهشت است، بلکه دلم به دوستی تو پیوند خورده و بدون دیدار تو صبر نتوانم کرد.
خداوند به او وحی کرد: اینک که گریه ات چنین است به زودی کلیم خود موسی بن عمران را برای خدمتگزاری تو خواهم فرستاد.».(1)
در شرح حال حضرت خلیل الرحمن نیز آمده است:
هنگامی که عزرائیل برای قبض روح آن جناب آمد، حضرتش فرمود:
«هَلْ رَأَیْتَ خَلِیلاً یُمِیتُ خَلِیلَهُ؟»
«هرگز دیده ای دوست، رفیق خود را بمیراند؟»
خطاب آمد:
«هَلْ رَأَیْتَ مُحِبّاً یَکْرَهُ لِقاءَ حَبیبِهِ؟»
«محبّی را دیده ای که ملاقات با دوست خویش را اکراه داشته باشد؟»
1- 316. بحار الأنوار، ج 12، ص 380 ؛ علل الشرایع، ج 1، ص 57، ب 51