فرهنگ اخلاق صفحه 490

صفحه 490

جوانی رفت و پیری هم سرآمد

نکردم هیچ کار أَسْتَغْفِرُ اللَّه

خطا بود آنچه گفتم آنچه کردم

از آنها الفرار أَسْتَغْفِرُ اللَّه

حکایاتی از ره یافتگان

ابو بصیر که از دوستان نزدیک حضرت صادق علیه السلام و از راویان بزرگ حدیث بود، گوید: همسایه ای از وابستگان به حکومت و همکاران سلطان جور داشتم که مال و ثروتی به هم زده بود و با فراهم آوردن کنیزان آوازه خوان و اسباب عیش و نوش، پیوسته با گروهی از هواپرستان به شراب خواری، آوازه خوانی و لهو و لعب مشغول بود.

من که به جهت همسایگی با او همواره در رنج و آزار بودم، بارها از وی درخواست کردم تا برنامه های خود را تغییر داده و از آن امور دست بردارد، امّا او اعتنا نمی کرد و همچنان به کارهایش ادامه می داد.

یک روز که بر خواسته خود اصرار ورزیدم، گفت: ای مرد! من گرفتار شیطان و اسیر هوای نفسم! لیکن تو از جانب خدا در عافیتی. اگر وضع مرا خدمت مولایت امام صادق علیه السلام عرضه داری، امید است خداوند مرا نیز از اسارت نفس و پیروی هوا نجات بخشد.

سخن او بر دلم نشست. ناگزیر تا هنگامی که از کوفه به مدینه رفتم، صبر کردم و در آن جا حضور مولایم حضرت صادق علیه السلام شرفیاب شده، داستان او را برای حضرتش نقل کردم.

امام علیه السلام فرمودند:

«هنگامی که به کوفه باز می گردی، آن مرد به دیدنت خواهد آمد، به او بگو: جعفر بن محمّد می گوید: کارهایی که انجام می دهی رها کن تا من از جانب خدا بهشت را برایت ضمانت نمایم.»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه