- سخن ناشر 1
- چگونگی بیان داستان 5
- پیشینه ممتاز 6
- سود تجارت با خدا 8
- کیفر ترک واجبات 11
- ارزش والای تجارت با خدا 12
- نور معرفت الهی در مقابل عمل 17
- طهارت نفس در مقابل عمل 18
- فلاح و رستگاری در مقابل عمل 19
- عزیز مصر شدن نتیجه کرامت نفس 28
- انسان ناقص 29
- عناوین هفده گانه برای یوسف 30
- زیبایی یوسف 31
- عشق خدیجه به رسول خدا صلی الله علیه و آله 32
- استمداد از خداوند در پاکی ها 33
- اخبار قرآن از آینده زمین 42
- هم راز و همراهان الهی 43
- ظرافت عمل 45
- قرآن، بیانگر آینده 46
- ثمره عشق الهی 48
- قدم اوّل عشق 52
- زیبای بی نهایت 53
- عشق پایدار و ناپایدار 54
- قرآن، طریق دلباختگی 55
- عشق در تجلی آیات 56
- علامت باور واقعی 57
- عاقل ترین مردم 63
- نقش معصوم در عالم 66
- عشق حقیقی و مجازی 67
- حکایت تواضع ملا طاهر قزوینی 69
- ادامه داستان تواضع صاحب ریاض 70
- صعود و سقوط نفس در سوره یوسف 76
- عظمت انسان الهی 82
- حکایت بی نمازان 83
- خداگونه باش نه خدابین 83
- جائی که پشیمانی سودی ندارد 91
- اهل عمل نیز با یکدیگر برابر نیستند 94
- رابطه معصوم با امّت 96
- ریشه سقوط جامعه غربی 105
- بدن روشن و روح تاریک 106
- حکایت تکان دهنده علی علیه السلام و بیت المال 126
- حکایت میرزا تقی خان امیرکبیر 128
- ادامه سفارش امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسن علیه السلام 130
- هزینه کردن دشمن برای ناپاکی ها 137
- ریشه اختلافات 139
- سرزمین پاکی ها و ناپاکی ها 149
- پاک سازی نفس از آلودگیها 151
- موسی و فرعون مصداق پاکی ها و ناپاکی ها 151
- حفاظت از پاکی ها 152
- پناه بردن به خدا برای حفظ پاکی ها 154
- موانع صعود نفس 159
- استقامت کردن در پاکی ها 162
- ابزار گمراهی و تباهی انسان 162
- پاک دلان 163
- نیکی های فراموش شده 164
- ناپاکی ها به جای پاکی ها 165
- شب قدر 172
- اثر یک شب زنده داری 174
- دوستان و دشمنان واقعی 177
- عامل سعادت یوسف 181
- اختلاف ظرفیت های انسان 183
- دوست شناس و دشمن شناس 185
- جرم ما خوبی ماست 186
- گره زلف خدا به مردم نجران 187
- اتصال به حق و انقطاع از حق 190
- مَثَل های قرآن 195
- راه رسیدن به اوج وصال و علت هجران و فراق 195
- انسان، موسیقیِ طبیعیِ زمینی - آسمانی 197
- صدای هماهنگ یوسف علیه السلام 201
- صداهای هماهنگ خلقت 204
- مَثَل فاسق 209
- قرار گرفتن انسان، در گروه خاسرین و فاسقین 213
- توبه و اعاده حیثیت 217
- تکبر، دلیل خروج از انسانیت 219
- سخن حضرت سجاد علیه السلام درباره تواضع 220
- گناه جابجایی مقام و منصب 222
- اثر توبه 225
- توبه حرّ 227
- شخص جسور و اهانت به پیامبر اکرم 233
- بدترین، گناه جبران نکردن گناه است 233
- نثر و نظم ماجرای موسی و کافر 235
- برخورد عیسی بن مریم علیه السلام با گناهکار حرفه ای 241
- برگردان طرح نظامی فتح مکّه توسط علی علیه السلام 242
- نماز پیامبر بر جنازه گنهکار نیکوکار 244
- نعمت از خدا، پاسخ از بنده 245
- اقسام مردم 247
- نتیجه پیوند عقل با انبیاء 254
- اسیر شهوت 255
- اقسام دشمنان 260
- دشمن ترین دشمنان 261
- تکلیف عمر 267
- آثار تکلیف عمر 268
- غریزه شهوت همراه با هدایت الهی 270
- احساس مسئولیت یوسف 271
- پاداش عابدان 275
- آرزوی گنهکار در قیامت 279
- اشراف بهشتیان بر جهنّمیان 280
- اولین سؤال در روز محشر 281
- گردش فلک، موجب تداوم عمر 281
- همه سلطنت در مقابل عمر 282
- همسر فداکار آیت الله بروجردی 293
- سرانجام گمراهان 297
- یوسف علیه السلام محاسبه گری دقیق 301
- مقاومت یوسف علیه السلام در مقابل چهار جاذبه 310
- قوی ترین دشمنان یوسف علیه السلام 312
- علت دوری از حق 316
- فهرست آیات 321
- فهرست اعلام 341
ص:98
1- 1) - بحار الأنوار: 103/89، باب 8، حدیث 82؛ المناقب، ابن شهرآشوب: 43/2؛ «قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام لَوْ شِئْتُ لَأَوْقَرْتُ سَبْعِینَ بَعِیراً مِنْ تَفْسِیرِ فَاتِحَهِ الْکِتَابِ.» عوالی اللآلی: 102/4، حدیث 150؛ «روی عن علی علیه السلام أنه قال لو شئت لأوقرت سبعین بعیرا من باء بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ.» تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین: 23/1؛ تفسیر اثنا عشری: 30/1؛ «او کتبت معانی الفاتحه لا وقرت سبعین بعیرا. یعنی اگر بنویسم جمیع معانی و حقایق فاتحه الکتاب را هفتاد شتر از آن پر بار کنم و نیز از ابن عباس روایت است که أمیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه از اول شب تا وقت نماز صبح از برای من تفسیر فاتحه الکتاب می فرمود و هنوز از تفسیر باء بسم اللَّه در نگذشته بود و بعد از آن فرمود: (انا نقطه تحت الباء) من نقطه ام که در زیر باء است یعنی نقطه مرکز علم اولین و آخرینم.
2- 2) - مائده (5) : 3؛ «امروز [ با نصبِ علی بن ابی طالب به ولایت ، امامت ، حکومت و فرمانروایی بر امت ] دینتان را برای شما کامل کردم.»
3- 3) - حجرات (49) : 7؛ «خدا ایمان را محبوب شما قرار داد و آن را در دل هایتان بیاراست .»
در بخش دیگر سوره یوسف، نفسی مطرح است که حالت صعود گرفته و به مقام قرب الهی رسیده است و به تصریح همین سوره از بندگان مخلَص خدا شده است.
این روایت را مرحوم نراقی، از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند :
«هَلَکَ العٰامِلُونَ الَّا الْعٰابِدُونَ وَ هَلَکَ العٰابِدُونَ الَّا العٰامِلُونَ وَ هَلَکَ العٰامِلُونَ الَّا الصّٰادِقُونَ وَ هَلَکَ الصّٰادِقُونَ الَّا الْمُخْلِصُونَ وَ هَلَکَ الْمُخْلِصُونَ الَّا الْمُتَّقُونَ وَ هَلَکَ الْمُتَّقُونَ الَّا الْمُوْقِنُونَ و َاِنَّ الْمُوقِنینَ لَعَلیٰ خَطَرٍ عَظیمٍ» (1)کل انسان ها هلاک شدند. مگر اهل علم و اهل علم هلاک شدند الا اهل عمل و عمل کنندگان به علم نیز هلاک شدند مگر مخلصین و مخلصین در جایگاه خطر بزرگ قرار دارند.
عظمت انسان الهی
خدای حضرت یعقوب علیه السلام ، این پیامبر پیر و فرزندان او را وادار کرد که در برابر این نفس، تعظیم کنند. یوسف چهل سال قبل به پدرش گفت :
« إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً » (2)
خدا یعقوب را خورشید می داند. این، خود بحث دارد که خورشید منبع تغذیه