نفس و روان و عواطف از دیدگاه قرآن و حدیث صفحه 46

صفحه 46

مي‌خواهد نفس را از علل و اسباب خارجي مأيوس سازد و از او مي‌خواهد كه مستقلاً و بدون استمداد از آن اسباب كاري را انجام دهد، كه حتي با اسباب عادي و مادي هم انجام نمي‌گيرد. بنابراين يك انسان متدين كه در دين خود ـ هر چه باشد ـ چنين فكر مي‌كند، كه يكي از وظايف واجب انسان اين است، كه براي خود سعادت حقيقي را اختيار نمايد، يعني اگر پيرو ديني است كه معاد جزو عقايد آن است زندگي طيب آخرتي را و اگر مانند بت‌پرستي و تناسخي منكر معاد است، زندگي سعيـد دنيـوي را كه واجـد همـه خيـرهـا و فاقد همه شرها باشد، به دست آورد.

اين شخص مي‌بيند، كه چنين زندگي و سعادت را نمي‌تواند از راه عياشي و بي‌بند و باري در تمتعات حيواني تحصيل نمايد، چه اين‌ها آدمي را به آن مقصود نمي‌رسانند، پس ناگزير بايد هواي نفس را ترك گفته و تا اندازه‌اي از آزادي در

توجه به نفس و انگيزه‌هاي آن (105)

هر چيزي كه نفس هوسش كند دست بردارد و مجذوب يكي و يا چند سبب از اسباب‌هايي كه مافوق سبب‌هاي مادي عادي است بشود و نزد او تقرّب جـويد و پيـونـدي با او برقرار سازد.

مي‌بينداين تقرّب و اتصال وقتي دست مي‌دهد، كه در برابر اوامر او خاضع‌باشد. اين تسليــم و خضــوع خــود امري است، روحي و نفساني كه جز با اعمال و تروك جسمـاني محفوظ نمي‌مـاند.

ايــن افعــال و تــروك همــان دستــورات عبــادي ديــن مــاننــد نمـاز و ساير مراسم عبــادت و هــر چيز ديگري است، كه بـرگشتـش به آن مــراســم بـاشـد.

معلوم است كه برگشت همه اين مراسم و اين عبادات و مجاهدات به يك نوع اشتغال به امر نفس است، زيرا انسان فطرتا احساس مي‌كند، كه هيچ واجبي را از دين انجام

(106) نفس و روان و عواطف

نمي‌دهد و هيچ حرامي را از دين ترك نمي‌كند، مگر براي همين جهت كه نفسش از اين راه منتفــع و تــربيـت شــود.

انسان حتي براي يك لحظه از لحظات وجودش از مشاهده نفس و حضور ذات خود خالي نيست. مسلما آدمي در اين مشاهده و حضور خطا ندارد. اگر هم احيانا دچار خطا شــود، خطــايش در طــرز تفسيـر است، كه برحسب نظريه علمـي و بحث فكـري است. (1)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه