- اشاره 1
- پیشگفتار 1
- سید رضی کیست؟ 4
- هدف سید رضی از جمع آوری این کتاب 5
- درس اوّل 8
- چگونگی جواب حضرت به همام 8
- اشاره 8
- معنای تقوا 10
- «احسان» در کنار «تقوا» 11
- توحید نخستین هدف مکتبهای الهی 14
- معارف، زیر بنای اخلاق 15
- خلاصه بحث: 16
- سؤال و تمرین: 17
- روزی رسان خداست 18
- درس دوم 18
- اشاره 18
- نگاهی به صحنه اجتماع 21
- پرسش و پاسخ 23
- بینیازی و رزّاقیّت الهی 24
- مربّی باید حکیم باشد 27
- خلاصه بحث: 28
- سؤال و تمرین 29
- درس سوّم 30
- اشاره 30
- نهج البلاغه و تقوا 30
- قرآن و تقوا 32
- خلاصه بحث 38
- سؤال و تمرین 38
- درس چهارم 39
- اشاره 39
- خلاصه بحث 48
- سؤال و تمرین: 49
- اشاره 50
- درس پنجم 50
- آگاهی پرهیزگاران از سه مطلب مهم: 53
- محبت خدا جایگزین همه چیز 54
- خلاصه بحث 56
- سؤال و تمرین: 57
- درس ششم 58
- اشاره 58
- خلاصه بحث 66
- سؤال و تمرین: 67
- درس هفتم 68
- اشاره 68
- خلاصه بحث 76
- سؤال و تمرین: 77
- درس هشتم 78
- اشاره 78
- دنیا محل حوادث است 80
- صبر در مقابل دشمنان اسلام 82
- پرهیزگاران اسیر دنیا نمیشوند 83
- خلاصه بحث 85
- سؤال و تمرین: 86
- درس نهم 87
- اشاره 87
- عبادت در سحر 89
- خلاصه بحث 94
- سؤال و تمرین: 95
- اشاره 96
- درس دهم 96
- الف: اهمیّت تلاوت قرآن 97
- ب: چگونه قرآن بخوانیم 98
- ج: تدبّر در آیات قرآن 99
- عبادتها و آثار آن 99
- چگونه عبادت کنیم؟ 101
- خلاصه بحث 103
- سؤال و تمرین: 104
- اشاره 105
- جدیّت در عبادت 105
- درس یازدهم 105
- هدف از عبادت 110
- خلاصه بحث 113
- سؤال و تمرین: 114
- درس دوازدهم 115
- اشاره 115
- مالک اشتر با جوان بی ادب چه کرد؟ 116
- خلاصه بحث 120
- سؤال و تمرین: 121
- درس سیزدهم 122
- اشاره 122
- خوف از چه چیز و چه کس؟ 124
- از مقامات اهل معرفت: 125
- نسبت عجیب 126
- بهلول دیوانه 127
- خلاصه بحث: 129
- سؤال و تمرین: 130
- اشاره 131
- مراقبت شدید 131
- درس چهاردهم 131
- به دو حدیث توجه فرمایید 134
- لزوم توجه پرهیزکاران به دو عامل فریبنده: 134
- متقین در مقابل تعریف دیگران 137
- خلاصه بحث 138
- سؤال و تمرین: 139
- اشاره 140
- ثبات و استقامت در دین 140
- درس پانزدهم 140
- نقطه ضعف در انسان 141
- یگانه بینی متقین 143
- مانع خطرناک 144
- ایمانی مقرون با یقین 146
- خلاصه بحث 147
- سؤال و تمرین: 148
- پی نوشتها 148
انسان دارای دو حیات و دو شخصیت است؛ یکی حیات ظاهری است که مردم با آن مقابل هستند و طبق ظاهر هم حکم میکنند و دیگری حیات باطنی است که در درجه اول، خدا از آن آگاه است و سپس خود انسان؛ اما سایر مردم از آن حقیقت باطنی اطلاعی ندارند و راهی هم برای آگاهی ایشان، مگر از طریق خود انسان، وجود ندارد؛ بَلِ الإنسانُ عَلی نَفسِهِ بَصیرة؛ (1) 173 «این خود انسان است که بر باطن و خفیّات خویش آگاهی دارد.»
شگفت است که گاهی عنوانها، تعریفها و احترامها انسان را از خود غافل میکند و باعث میشود انسان هرگز به شخصیت باطنی خویش توجّه نکند و فکر کند او همان کسی است که مردم میگویند، بلکه گاهی گله هم میکند که من فوق آن هستم که آنان میگویند و مرا هنوز نشناختهاند!
متقین در مقابل تعریف دیگران
پرهیزگاران در مقابل این ثناخوانیها دست بهدرگاه ایزد متعال بلند میکنند و میگویند: «اللَّهُمَّ لا تُؤاخِذْنی بِما یَقُولُون». «پروردگارا! مرا نسبت به آنچه دیگران میگویند مؤاخذه نکن.»
بارالها! اینها میگویند که من شخصی مؤمن، متقی، مجتهد، امین و عادل هستم. آیا هستم یا این که صرفاً از این عناوین کسب آبرو میکنم و بس، و روز قیامت باید مورد مؤاخذه قرار گیرم!
«وَاجْعلنی أفضَلَ مِمّا یظنُّون»
«بارالها! باطن مرا بهتر و عالیتر از آنچه که در گمان آنها است، قرار ده!»
1- - قیامت: 14