نفس: مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان صفحه 130

صفحه 130

امتحان و قبول می کردند و به همان کسانی هم که از آنها امتحان می گرفتند و سپس قبولشان می کردند، می فرمودند: درس می دهیم، اما در ضمن درس هر کسی تحمّل نداشت، شرکت او در درس حرام شرعی است.

امیرالمؤمنین علیه السلام گوش شنوا برای گفتن مطالبش نداشت

امیرالمؤمنین اشک می ریخت و می فرمود: در این دنیا کسی را ندارم تا مطالبی را که دارم به او بگویم. (1)اولیای خدا گاهی در بعضی از زمان ها فریادشان بلند بود و می گفتند: چرا مردم در این چهارچوب عالَم طبیعی حبس هستند؟ چرا بالا نمی آیند تا اولیای خدا حرفشان را به آن ها بزنند؟ گاهی هم که انسان با اولیای الهی تماس می گیرد، سؤال می کند، می گویند به کتاب ها مراجعه کنید، خودت حرفی بزن، می گویند: خودم چیزی ندارم؛ یعنی چیزی مطابق با ظرفیت تو ندارم. این نالایقی انسان چه قدر باید طول بکشد که آنان چیزی مطابق با ظرفیت ما نداشته باشند که به ما بدهند، تا چه زمانی ما را نامحرم می دانند؟

نَفْس، آیه ای که از آن اعراض می کنند

پروردگار می فرماید:

انسان با وجود نشانه های خداوند باز هم اعراض می کنند، عمری را در غفلت به سر می برند، پیش من و دائم با نشانه های من هستند، اما خوابند و در غفلت، مُعْرض هستند. یک آیه، آیۀ نفس است که عالَم کبیر است، عالَم الهی است، مرکز غوغای تمام حقایق عالَم است، مرکز همۀ لطافت هاست، مرکز عشق و محبت است، مرکز کشش ها و جاذبه ها و دافعه هاست، این عالَم چیزهایی از وجود انسان می سازد که مواردش را قرآن بیان می کند.

از نفس که آیه ای از مهم ترین آیات الهی است، اعراض دارند. خداوند دربارۀ این


1- (13)-نهج البلاغه:208؛اشاره به این کلام امیر المؤمنین دارد که فرمود: «...لا مساعد إلاّ أهل بیتی فضننت بهم عن المنیّه فأغضیت علی القذی و جرعت ریقی علی الشّجا و صبرت من کظم الغیظ علی أمرّ من العلقم و الم للقلب من وخز الشّفار». و در مظلومیت آن حضرت همین بس که وقتی آن حضرت که فرمود:سلونی قبل ان تفقدونی... از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید،پس بخدا سوگند از هیچ گروهی که گمراه کننده صد تن،یا راهنمای صد تن باشند از من نپرسید جز اینکه شما را آگاه کنم از آوازدهنده و خواننده بایشان،و سردار آنان تا بروز قیامت پس مردی برخاست و گفت:مرا آگاه کن چند دانه مو در سر و ریش من است؟ امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود:بخدا دوست مهربان من رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله این پرسش تو را بمن خبر داد و فرمود:در بن هر موئی از موهای سرت فرشته ایست که تو را لعنت میکند،و بر هر موئی از ریشت شیطانی است که تو را از جای جنبش دهد،و در خانه تو پسر بچه است که پسر پیغمبر را میکشد و نشانه راستگوئی من در لعنت فرشته(و موی سر و ریش تو)درستی آن چیزیست که تو را بدان آگاه کردم و اگر اثبات کردن آنچه پرسیدی دشوار نبود هرآینه بتو میگفتم ولی نشانه اش همان است که بتو خبر دادم از لعنت فرشتگان و از داستان پسر ملعونت(که همان عمر بن سعد معروف است و پرسش کننده پدرش سعد بوده است).و پسر او در آن زمان کودکی خردسال بود که با دست و پا راه می رفت،و چون داستان کربلای حسین علیه السّلام پیش آمد کشتن آن حضرت را گردن گرفت و همان طور شد که امیر المؤمنین علیه السّلام فرموده بود. الإرشاد،شیخ مفید:330/1.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه