نفس: مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان صفحه 143

صفحه 143

کاسبی که در مغازه اش مظلوم محتاجی می آید که عرق جبینش را تبدیل به یک تومان پول کرده و جنسی را می خواهد، جنس را پنهان کرده تا چند برابر به دوستانش بفروشد، به این غریبه نمی دهد، وقتی می گوید، ندارم، حضرت سیّدالشهداء علیه السلام می فرماید: هر چند شیعۀ من باشد، خدا به ملائکه می فرماید:

دروغ گو است و از من نیست، چون حضرت در راه به یک نفر برخورد کرد، پرسید:

حالت چطور است؟ گفت: الحمد للّٰه خوبم. فرمود: اگر قلبت غلّ و غش و دغلی ندارد، همین الحمدللهی که گفتی، خداوند فرمود: دروغ گفت. اما می گوید الحمد للّٰه دارم. کسی که به سوی او حرکت می کند، کمی با بندگان خدا مدارا می کند، به بندگان خدا احترام می گذارد، مسلمان مظلوم را خوب تحویل می گیرد، چنان به زیر دستش می رسد که حساب ندارد، چون برای خودش خودیّتی قائل نیست، اما کسی که نسبت به مردم حالت دفاعی دارد، پنجاه سال بعد واقعیّتش نشان می دهد که می گوید: یکی خدا یکی هم من، پنجاه سال هم هست خیال می کند موحّد است، ولی غرق در شرک است. توحید مسئلۀ فوق العاده ای است.

توحید واقعی

چه کسی روی به توحید واقعی دارد؟ بیشتر نفس ها اعراض از توحید دارند. این توحید هم توحید خیالی است که پنجاه، شصت سال خیال می کردم با خدا هستم، حالا که مرگم می رسد می خواهم منتقل شوم، تازه آن جا می بینم از اصل تا حالا با خدا نبوده ام، بلکه با خودم بوده ام. حال که خودیّت خودم دارد به فنا می رود، خودیّتی هم که برای خودم فرض می کردم این بدن بود که چه قدر زحمت کشیدم جمعش کردم. حالا مرا در قبر می گذارند، حالت جمعم را تبدیل به تفریق می کنند.

کرم ها ابتدا گوشت هایم را می خورند، بعد چشمم را درمی آورند، بعد لاله های گوشم را می خورند، بعد موی سرم می ریزد، جمجمه ام از این اعضا و جوارح عاری

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه