نفس: مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان صفحه 186

صفحه 186

حرکت باز ندارد، این که می گویند در هنگام خواب بسم اللّٰه بگو، برای اینکه رختخواب انسان را از خدا جدا نکند، وقتی که می خواهی از خانه بیرون بروی، بسم اللّٰه بگو، برای این که شیطان بیرون در داخل اداره و بازار دو طرف تو صف کشیده، اعوذ باللّٰه بگو، چرا که اگر به بیابان بروی، به گلّه ای برسی، سگ گلّه بخواهد به تو حمله کند، چه کار می کنی؟ سریع به آغوش چوپان پناهنده می شوی، یک نهیب چوپان سگ را رد می کند و می گوید: این گلّۀ عالَم سگش شیطان ها هستند، همیشه در آغوش خدا باش که سگ به تو حمله نکند، یک نهیب به سگ بزند تا آرام شود و تو را رها کند و برود، والّا بدون او چگونه می خواهی از حملۀ سگ در امان بمانی؟ مگر بدون او تاکنون در امان هم مانده ایم؟! بدون او هرگز در امان نمی مانیم.

حکایت لیلی و مجنون

می گویند: بیچاره مجنون این قدر رنج کشید تا بالاخره یک بار به خانۀ لیلی رسید. وقتی به لیلی گفتند که مجنون آمده، لیلی هم داشت دیوانه می شد:

ز بوی زلف تو مفتونم ای گل

ولی او را راه نداد و گفت: نگذارید داخل اتاق بیاید، به کلفت ها گفت که او را به اتاق دیگر راهنمایی کنند. پرسیدند: شما دو نفر که برای همدیگر می میرید! مجنون بیچاره رنج زیادی کشیده تا به تو رسیده، بگذار بیاید یک نگاه تو را ببیند. گفت:

امکان ندارد. پرسیدند: چرا؟ گفت: چند روز باید در اتاق بماند، بعداً او را خواهم دید. پرسیدند: چرا؟ گفت: از آن محلّی که برای دیدن من راه افتاده می دانید چقدر در چشمش قیافۀ نامحرم رفته است باید تمام آن صورت ها و عکس هایی که در چشمش است کاملاً پاک و محو شود و در این چشم دیگر هیچ چیز نماند تا آمادۀ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه