نفس: مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان صفحه 231

صفحه 231

کرد، فریاد زد، داد کشید، گفتند: فایده ندارد. سر برّه را بریدند، پوست کندند، پختند و سر سفره گذاشتند، با کمال اشتها خورد، غذا که تمام شد، به او گفتند: حرام ترین لقمۀ این شهر این بود که شما امروز خوردی. گفت: برای من که حلال ترین لقمه بود.

گفت: صاحبش را بیاورید. پیرزن را آوردند. پرسیدند: ای پیرزن! این گوسفند را برای چه گرفته بودی؟ گفت: حاجتی داشتم شنیدم که فلان مرد خدا می خواهد به بخارا بیاید، به پروردگار عرض کردم اگر برآورده شود یک برّه به نذر او بگیرم، او را یک وعده دعوت کنم، برّه را بکشم تا او بخورد. گفت: دیدید این غذا حلال ترین غذا برای من بوده است.

مواظبت نفس رحمانی

نفس وقتی رحمانی شود، اگر جایی هم بخواهد آلوده شود، خدا نمی گذارد. آن جا دیگر توفیق خاص خدا شامل حال انسان می شود، اما وقتی نفس رحمانی نباشد، به هر مهمانی ای می رود، سر هر سفره ای می نشیند، هر لقمه ای را هم می خورد.

تحمّل مشکلات دنیا

امام راحل رحمه الله استادی داشت که شاید حدود 45 یا پنجاه سال پیش از دنیا رفته باشد. این استاد بزرگ می فرمودند: در نجف درس می خواندم به مقاماتی از علم هم رسیده بودم. چهار الی پنج طلبه آمدند و گفتند که آقا برای ما درس بگویید.

گفتم: چه بگویم؟

گفتند: شرح لمعه

گفتم: خودتان جایی دارید که برایتان در آن جا درس بگویم؟

گفتند: بله، یک مقدار راهش دور است، در یکی از محلّه های قدیمی نجف در

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه