نفس: مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان صفحه 51

صفحه 51

برای پاک کردن همان یک لحظه از پرونده اش، خدا او را چهل شبانه روز در شکم ماهی حبس کرد. منظور از این خلوت، خلوت اعتقاد است. عقیده از غیر خدا باید کنده شود؛ یعنی انسان به این نتیجه و حقیقت برسد که:

«لا مُؤثِّرَ فِی الوُجودِ إلّا اللّٰهُ» (1)، هر چه هست خداست، هر تقدیری برای من هست، دست پاک وجود مقدّس اوست، هر قلمی که دارد برای من می نویسد، قلم و ارادۀ وجود مقدّس اوست. خلوت در عقیده و دل است نه اینکه خلوت از تن ها، از شهرها و از کسب و کار باشد.

معاشرت با مردم

شخصی به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد که دلم گرفته است، فرمود: برای درمان دل گرفتگی خودت چه فکری کردی؟ گفت: گلیمی را بردارم و در کوه های مدینه تا آخر عمر زندگی کنم و دیگر داخل شهر نیایم و با مردم رابطه ای نداشته باشم.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود (2): کار تو حرام است، انسان باید در میان مردم باشد، ولی برای خدا در مردم باشد، نه در مردم به خاطر مردم، انسان باید وظیفۀ الهی اش را عمل کند تا همۀ عالَم به او آفرین بگویند.

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:

یک نفر را هم در خودت راه نده، تمام عالَم هم بگویند مرده باد، تو در کارت یک مرده بادهایشان را هم جا نده (3)، بلکه در میان خلق تنها مأمور خدا باش . این معنای سفر «من الخلق الی الحقّ» است که دیگر انسان ابزار و بازیچۀ مردم نباشد، انسان در گردونۀ هوس های خودش و مردم نباشد، انسان حمّالِ وزر و وبال مردم نباشد، انسان روزی خور مردم نباشد که برای اضافه کردن پولش متملّق باشد، برای گرفتن مقام، خودش و دینش را با مردم معامله کند. «من الخلق الی الحقّ» از خلق به سوی حق سفر کند که پس از پایان این سفر، اهل معرفت می شود، که پس از این


1- (6)-بحار الأنوار:150/5،باب 5؛نهج الحق:101.
2- (7)-تهذیب الأحکام:122/6،باب 54،حدیث 5؛وسائل الشیعه:17/15،باب 1،حدیث 19922؛«عن عثمان بن مظعون قال قلت لرسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله إنّ نفسی تحدّثنی بالسّیاحه و أن ألحق بالجبال قال یا عثمان لا تفعل فإنّ سیاحه أمّتی الغزو و الجهاد.
3- (8)-بحار الأنوار:434/13،باب 18،حدیث 27؛لقمان حکیم در حدیثی به فرزندش می گوید: «روی أنّ لقمان الحکیم قال لولده فی وصیّته لا تعلّق قلبک برضا النّاس و مدحهم و ذمّهم فإنّ ذلک لا یحصل و لو بالغ الإنسان فی تحصیله بغایه قدرته فقال ولده ما معناه أحبّ أن أری لذلک مثالا أو فعالا أو مقالا فقال له أخرج أنا و أنت فخرجا و معهما بهیمه فرکبه لقمان و ترک ولده یمشی وراءه فاجتازوا علی قوم فقالوا هذا شیخ قاسی القلب قلیل الرّحمه یرکب هو الدّابّه و هو أقوی من هذا الصّبیّ و یترک هذا الصّبیّ یمشی وراءه و إنّ هذا بئس التّدبیر فقال لولده سمعت قولهم و إنکارهم لرکوبی و مشیک فقال نعم فقال ارکب أنت یا ولدی حتّی أمشی أنا فرکب ولده و مشی لقمان فاجتازوا علی جماعه أخری فقالوا هذا بئس الوالد و هذا بئس الولد أمّا أبوه فإنّه ما أدّب هذا الصّبیّ حتّی یرکب الدّابّه و یترک والده یمشی وراءه و الوالد أحقّ بالاحترام و الرّکوب و أمّا الولد فإنّه عقّ والده بهذه الحال فکلاهما أساءا فی الفعال فقال لقمان لولده سمعت فقال نعم فقال نرکب معا الدّابّه فرکبا معا فاجتازا علی جماعه فقالوا ما فی قلب هذین الرّاکبین رحمه و لا عندهم من اللّه خیر یرکبان معا الدّابّه یقطعان ظهرها و یحملانها ما لا تطیق لو کان قد رکب واحد و مشی واحد کان أصلح و أجود فقال سمعت فقال نعم فقال هات حتّی نترک الدّابّه تمشی خالیه من رکوبنا فساقا الدّابّه بین أیدیهما و هما یمشیان فاجتازا علی جماعه فقالوا هذا عجیب من هذین الشّخصین یترکان دابّه فارغه تمشی بغیر راکب و یمشیان و ذمّوهما علی ذلک کما ذمّوهما علی کلّ ما کان فقال لولده تری فی تحصیل رضاهم حیله لمحتال فلا تلتفت إلیهم و اشتغل برضا اللّه جلّ جلاله ففیه شغل شاغل و سعاده و إقبال فی الدّنیا و یوم الحساب و السّؤال».
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه