نفس: مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان صفحه 71

صفحه 71

موسی علیه السلام در جلسه ای که همه نشسته بودند و حرف های عشق و محبّت می زند، به یک ژولیدۀ پا برهنه که شروع به داد کشیدن کرد، گفت: ساکت باش، مجلس به هم می خورد. جبرئیل آمد و گفت: خدا می فرماید که دل دار همین یکی است، چرا به او می گویی که ساکت باشد؟ این به جایی رسیده که باید داد بزند. ای موسی، او به تماشای جمال من رسیده، بر اثر وجدی که از من پیدا کرده نمی تواند صدایش درنیاید. موسی، چشمی را که دنیا پر کرده، آخرت ندارد، چشمی را هم که آخرت پر کرده، مرا ندارد؛ بنابراین سعی کن که چشمت را تنها مولا پر کند، نه دنیا، نه عقبیٰ، فقط مولا، می خواهد دنیا باشد یا نباشد. چرا داد نمی زنی؟ چه کسی به تو دیوانه گفت؟

در رقص درآید فلک از زمزمۀ عشق چونان که شتر بشنود آواز هُدی را

لبیک گفتن جوان در سفر حج

در سفر حجّ، در حال پوشیدن لباس احرام، جوانی را گوشۀ میقات دیدم که ایستاده (1)بود و اشک می ریخت. همه تلبیه می گفتند: «لبّیک اللهم لبّیک»، به او گفتم که چرا لبّیک نمی گویی؟ گفت: لبّیک گفتن خیلی راحت است ... چه کار کنم؟ می ترسم، می ترسم لبّیک بگویم، مگر لبّیک گفتن آسان است، کار ساده ای است، گفتن من که مهم نیست، من هزار بار هم امشب لبّیک می گویم، اما مهم این است که یک بار هم او جواب بدهد. مگر ما چه قیمتی داریم که لبّیک به او بگوییم، کدام لبّیک؟ هر چه تاکنون لبّیک بوده، از طرف او به ما بوده، کِی ما تاکنون در برابر او لبّیک گفتیم.

فردا شب عرفات او را دیدم، اما جلو نرفتم، گفتم به حال خودش باشد. دیدم در گوشه ای از عرفات می گوید: ای خدایی که طاعت بنده تو را خوشحال نمی کند، گناه بنده به تو آزاری نمی رساند، ای خدا، دستم را برای طاعت بگیر، رابطه ام را با


1- (21)-اشاره به این روایت دارد: الأمالی للصدوق:169،حدیث 2؛بحار الأنوار:16/47،باب 4،حدیث 1؛«عن محمّد بن زیاد الأزدیّ قال سمعت مالک بن أنس فقیه المدینه یقول کنت أدخل إلی الصّادق جعفر بن محمّد علیه السّلام فیقدّم لی مخدّه و یعرف لی قدرا و یقول یا مالک إنّی أحبّک فکنت أسرّ بذلک و أحمد اللّه علیه قال و کان علیه السّلام رجلا لا یخلو من إحدی ثلاث خصال إمّا صائما و إمّا قائما و إمّا ذاکرا و کان من عظماء العباد و أکابر الزّهّاد الّذین یخشون اللّه عز و جلّ و کان کثیر الحدیث طیّب المجالسه کثیر الفوائد فإذا قال قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله اخضرّ مرّه و اصفرّ أخری حتّی ینکره من کان یعرفه و لقد حججت معه سنه فلمّا استوت به راحلته عند الإحرام کان کلّما همّ بالتّلبیه انقطع الصّوت فی حلقه و کاد أن یخرّ من راحلته فقلت قل یا ابن رسول اللّه و لا بدّ لک من أن تقول فقال یا ابن أبی عامر کیف أجسر أن أقول لبّیک اللّهمّ لبّیک و أخشی أن یقول عز و جلّ لی لا لبّیک و لا سعدیک». و هم چنین درباره صلوات بر پیامبر و آلش آمده: ثواب الأعمال:157؛جامع الأخبار:63؛«عن أبی عبد الله علیه السّلام قال رسول الله صلّی اللّه علیه و اله ذات یوم لأمیر المؤمنین علیه السّلام ألا أبشرک قال بلی بأبی أنت و أمی فإنک لم تزل مبشرا بکل خیر فقال أخبرنی جبرائیل آنفا بالعجب فقال أمیر المؤمنین علیه السّلام و ما الذی أخبرک یا رسول الله صلّی اللّه علیه و اله قال أخبرنی أن الرجل من أمتی إذا صلی علی و أتبع بالصلاه علی أهل بیتی فتحت له أبواب السماء و صلت علیه الملائکه سبعین صلاه و أنه للذنب حطا ثم تحاتت عنه الذنوب کما تحاتت الورق من الشجر و یقول الله تبارک و تعالی لبیک عبدی و سعدیک یا ملائکتی أنتم تصلون علیه سبعین صلاه و أنا أصلی علیه سبعمائه صلاه فإذا صلی علی و لم یتبع بالصلاه علی أهل بیتی کان بینها و بین السماء سبعون حجابا و یقول الله جل جلاله لا لبیک و لا سعدیک یا ملائکتی لا تصعدوا دعاءه إلا أن یلحق بالنبی عترته فلا یزال محجوبا».
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه