نفس: مجموعه سخنرانیهای حسین انصاریان صفحه 77

صفحه 77

نعمت های بهشت لذت ببر، اما بالاتر از لذت بدنت در بهشت، لذت دریافت رضایت من است: «وَ رِضْوٰانٌ مِنَ اللّٰهِ أَکْبَرُ». (1)آن حقیقت لذتت مال جان است که بویی از آن لذت در دنیا به مشام بعضی ها می خورد.

بعضی ها، یک شب می بینند که کنار حرم امام هشتم علیه السلام هستند، یک شب می بینید که کنار حرم حضرت سیّد الشهداء علیه السلام هستند، شب هایی هم می بیند که در عبادتند و گریه می کند، اشک می ریزد ناله می زند، ضجّه می کند، یا اللّٰه می گوید، و چنانچه روزی که همه دور هم نشسته اند و بنا می شود هر کسی بهترین لذت دورۀ عمرش را تعریف کند، نمی گوید که بالاترین لذت من شب عروسی ام بود، آن لذت لذت بدنی و حیوانی بود، نمی گوید بالاترین لذت من یک روز بسیار گرمی بود که با تعدادی جمع شدیم و به جای بسیار خنکی رفتیم و خوشمزه ترین غذا را خوردیم، بلکه می گوید من شبی را با خدا گذراندم که نمی توانم بگویم چه شبی بود، واقعاً قدرتش را ندارم.

می گوید یک شب عرفات تا صبح راز و نیاز کردم که نمی دانم چه شبی بود؟ گاهی هم پیش دوستانش می نشیند، نمی گوید چه شبی داشت، اما می گوید: که شبی بود که بیست سال است حسرت آن شب را می خوردم و می خواهد یک شب دیگر مثل آن شب بیاید، اما نیامده است. حالا در این بیست ساله چه قدر غذای خوشمزه خورده، چه قدر با رفقا نشست و برخاست کرده، چه سفرها رفته، اما همه را دور می ریزد، فقط می گوید آن شبی که محبوب مرا راه داده بود، عجب شبی بود، عجب ساعتی بود، عجب حالی بود.

نه با ازدواج از غصه درآمدم، نه با پول، نه با دنیا، هیچ چیز نتوانست مرا معالجه و آرام کند.

و حافظ چه زیبا گفته است:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند(2)

آن شب چه شبی بود. همان شب ها و همان لحظات است که یک مرتبه زندگی انسان را زیر و رو می کند، همان شب و لحظات است که یک مرتبه یک انقلاب همه جانبه در زندگی انسان ایجاد می کند، همان شب، همان خلوت، همان اتصال، همان اشک است که گاهی در همان خلوتی وارد می شود که خدا نمی گذارد هیچ کس این خلوت را ببیند، محرم آن خلوت فقط خودش است، حتی ملائکه هم نیستند.

در روایات آمده است:

ملائکه در قیامت گریبان یکی را می گیرند، و می کشند، خطاب می رسد او را کجا می برید؟ می گویند: قیافه و وضعش نشان می دهد باید به جهنّم برود. خطاب می رسد صبر کنید، یک چیزی پیش من دارد که او را اهل بهشت می کند. عرض می کنند چه دارد که ما نمی دانیم؟ رقیب و عتید هم نمی دانند، حافظان عمل هم نمی دانند؟ خطاب می رسد: آن چیزی که پیش من دارد، در خزانه ام پنهان کرده ام که بسیار قیمتی است و آن خلوت شب و اشک چشمش است. آن گاه این لذت در قیامت دائمی می شود و به صورت میوۀ رسیده به انسان برمی گردد، لذتی که غیر از لذت بدن است. خسارت از آنِ کسانی است که فقط با بدن سروکار داشته باشند و کاری به آن جانِ وجود نداشته باشند. (3)

دعای نوح علیه السلام

قرآن مجید از قول حضرت نوح علیه السلام نقل می کند (4)که بعد از 950 سال که می خواست زمین را از شرّ مردم بی تربیت نجات دهد، عرض کرد:

«رَبِّ لاٰ تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکٰافِرِینَ دَیّٰاراً» (5)

ای مالک من! ای مربّی من، دیگر از این مردم ناپاک روی زمین کسی را باقی


1- (8)-توبه(9):72؛«و هم چنین خشنودی و رضایتی از سوی خدا[که از همۀ آن نعمت ها]بزرگ تر است.»
2- (9)-دیوان اشعار حافظ شیرازی.
3- (10)-شبیه این در روایات آمده: أعلام الدین:256؛عده الداعی:148؛«و روی أن الله تعالی إذا حاسب الخلق یبقی رجل قد فضلت سیئاته علی حسناته فتأخذه الملائکه إلی النار و هو یتلفت فیأمر الله برده فیقول له لم تتلفت و هو أعلم به فیقول یا رب ما کان هذا حسن ظنی بک فیقول الله تعالی ملائکتی و عزتی و جلالی ما أحسن هذا عبدی ظنه بی یوما و لکن انطلقوا به إلی الجنه لادعائه حسن الظن.
4- (11)-الکافی:280/8،حدیث 421؛مستدرک الوسائل:400/3،باب 35،حدیث 3876؛«کان نوح علیه السّلام رجلا نجّارا فجعله اللّه عز و جلّ نبیّا و انتجبه و نوح ع أوّل من عمل سفینه تجری علی ظهر الماء قال و لبث نوح ع فی قومه ألف سنه إلاّ خمسین عاما یدعوهم إلی اللّه عز و جلّ فیهزءون به و یسخرون منه فلمّا رأی ذلک منهم دعا علیهم فقال ربّ لا تذر علی الأرض من الکافرین دیّار إنّک إن تذرهم یضلّوا عبادک و لا یلدوا إلاّ فاجرا کفّارا». تفسیر القمی:325/1-326(قصه نوح).
5- (12)-نوح(71):26؛«و نوح گفت:پروردگارا!هیچ یک از کافران را بر روی زمین باقی مگذار.»
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه