داستان های مبارزه با نفس صفحه 56

صفحه 56

(نفسی) است که هر کار خوب را در نظرم بد و هر کار بد را در نظرم خوب جلوه می دهد.

یا رسول الله! نصف مال خود را برای کیفر عملم به او بخشیدم. پیامبر به فقیر فرمود: آیا می پذیری؟ عرض کرد: نه، یا رسول الله. ثروتمند گفت: چرا؟ گفت: می ترسم آنچه را از تکبر و خودپسندی تو را فراگرفته [است]، مرا هم فراگیرد».(1)

فروتنی سلمان فارسی

فروتنی سلمان فارسی

«حضرت سلمان مدتی در یکی از شهرها امیر (فرماندار) بود. سیره او در ایام فرمانداری با قبل از آن هیچ تفاوت نکرده بود، بلکه همیشه گلیم می پوشید و پیاده راه می رفت و اسباب خانه خود را تکفل می کرد.

یک روز در میان بازار می رفت، مردی را دید که یونجه خریده بود و منتظر کسی بود که آن را به خانه اش ببرد. سلمان رسید و آن مرد او را نشناخت و بی مزد قبول کرد بارش را به خانه اش برساند.

مرد یونجه را بر پشت سلمان نهاد و سلمان آن را می برد. در راه مردی آمد و گفت: ای امیر! این را به کجا می بری؟ آن مرد فهمید که او سلمان است. در پای او افتاد و دست او را بوسه می داد و می گفت: مرا ببخش که شما را نشناختم.

سلمان فرمود این بار را به خانه ات باید برسانم و رسانید. بعد فرمود: اکنون من به عهد خود وفا کردم، تو هم عهد کن تا هیچ کس را به بیگاری (عمل بدون مزد) نگیری و چیزی که خودت می توانی ببری، به مردانگی تو آسیبی نمی رساند».(2)


1- اصول کافی، ج 2، باب فضل فقراء المسلمین.
2- سدیدالدین محمد عوفی، جوامع الحکایات، تهران، سخن، 1374، ص 178.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه