داستان های مبارزه با نفس صفحه 68

صفحه 68

گذشتن از ریاست

گذشتن از ریاست

«مرحوم میرزای شیرازی بزرگ در مجلسی حضور داشت که یک فرد روحانی وارد شد. مرحوم میرزا برای او احترام فوق العاده ای کرد، به طوری که حاضرین تعجب کردند و سبب آن را پرسیدند. فرمود: در این روحانی روحیه عجیبی وجود دارد.

پس از آن فرمود: من و این شخص روحانی هم درس و هم بحث بودیم. پس از آنکه ایشان به درجه رفیعی از اجتهاد رسید، قصد مهاجرت به شهر خودش را نمود تا در آنجا مرجع و مقتدای مردم باشد، ولی در بین راه به دهکده ای برخورد کرد که اهالی آن «علی اللهی» بودند؛ یعنی کسانی که علی(ع) را خدا می دانند. (ظاهراً اطراف باختران بوده است.) این عالم بزرگوار بر خود واجب شرعی دانست که در آنجا بماند تا آن مردم را از آن گمراهی به راه راست هدایت کند. ریاست را ترک گفت و در آن دهکده ماند. در مسجد آنجا اعلام نمود که مردم، من استاد و معلم بچه های شما هستم و اجرت و مزد هم به اندازه امرار معاش می گیرم و به این نحو توانست بسیاری از بچه ها را گرد آورد. پس ایشان مشغول تعلیم بچه ها به خواندن و نوشتن درس عقاید خداشناسی و سایر برنامه های اسلامی شد و به اندازه ای این طرح نتیجه بخش بود که عده زیادی مؤمن شدند و تمام اهالی این آبادی که همه علی اللهی بودند، موحد و مؤمن و خداشناس شدند».(1)


1- مردان علم در میدان عمل، ج 1، ص 209.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه