- پیشگفتار 1
- اشاره 4
- عطای بی پایان 6
- گناه و گرفتاری 7
- جامعه اهل تقوا 7
- خانه های نورانی 10
- روزی حلال 11
- عالم تحت فرمان اهل تقوا 12
- در مسیر تقوا 14
- هیبت اهل تقوا 14
- برای رسیدن به علم و دانش 15
- دریافت علوم الهی 16
- درک حقایق 17
- رحمت ویژه خداوند 18
- اشاره 19
- فرهنگ روزه داری 21
- مراقبت از اعمال 23
- منت خداوند 25
- توشۀ آخرت 26
- توصیه به تقوا 27
- تبی که برطرف نمی شد! 30
- تقوا و تعهد 31
- همسر با تقوا 31
- وفای به عهد با خدا 32
- دعای بی پاسخ 33
- اشاره 35
- وعده های خداوند به اهل تقوا 37
- 1)راهگشایی 37
- 2)روزی از راه بی گمانی 39
- آرامش در زندگی 40
- بهشت دل ها 41
- راه نجات 42
- بازدارندگی تقوا 42
- تقوا و فضل الهی 43
- اشاره 46
- استقامت در عشق 49
- دوستان بی نشان اهل بیت علیهم السلام 50
- گناهکار تائب 51
- حمال با تقوا 53
- مرکب راهوار تقوا 54
- در حمایت های همه جانبه خداوند 55
- در پرتو تقوا 56
- اشاره 60
- سرانجام زبیر 61
- نجات از آتش جهنم 62
- پرواز به سوی بهشت 63
- کربلایی کاظم ساروقی؛ معجزه عصر 65
- دو هاتف از غیب 67
- مشاهده نور قرآن 69
- در دانشگاه الازهر مصر 70
- آگاهی به اسرار آیات 71
- اشاره 72
- روزی انسان 74
- دنیای آرام قناعت 75
- وسعت رزق 77
- روح آرامش 78
- تجربه بهشت 79
- آرامش امام راحل 80
- مأمور به وظیفه 81
- بندگی خدا 82
- پشتیبانی خدا 83
- حق عبودیت 84
- مقام امن الهی 85
- اطاعت و یاد خدا 86
- امنیت در پرتو ایمان زلال 87
- اشاره 88
- برکت در عمر 90
- برکت در مال 91
- تولید خیر و شر 93
- آثار خیر و شر 93
- رفع نگرانی ها 95
- با خدا بودن 97
- در قرارگاه صدق 98
- حشر با پیامبر 99
- رحمت قطعی خداوند 102
- دین باوری و دینداری 104
- اشاره 106
- ارتباط عمل و تقوا 108
- پذیرش نماز 109
- شرط تقوا 110
- کرامت انسان 111
- علم و تقوا 113
- عبد الله بن ابی یعفور 114
- ابتلاء مؤمن 115
- دو بال تقوا 116
- تسلیم محض در برابر امام علیه السلام 117
- گریه های عبد الله بن ابی یعفور 118
- تمجید امام صادق علیه السلام از ابن ابی یعفور 121
- اشاره 124
- در مسیر کمال 126
- خطاکاران توبه کار 128
- خطر غرور و تکبر 131
- گناهکار محبوب! 132
- گناه ممنوع! 133
- نشانه های تقوا 134
- اشاره 136
- 1)توجه به آثار و برکات تقوا 137
- 2)توکل به خدا 138
- مدد خداوند 139
- همه از اوست 140
- رهایی از دام زلیخا 142
- دعای امام صادق علیه السلام 142
- اگر محافظت خدا نباشد! 142
- 3)اتصال به امام علیه السلام 144
- مظهر عدالت 145
- 4)توسل به اهل بیت علیهم السلام 148
- رهایی از دام های شیاطین 149
- 5)دوستان خوب 150
- 6)پرهیز از فکر گناه 152
- در حمایت خداوند 153
- اشاره 155
ایشان یکدفعه احساس وظیفه کردند که به لایحه ای که در آن زمان به مجلس بردند و برخلاف دین و اسلام بود اعتراض کنند. همان موقع علیه شاه قیام کردند و با آمریکا درگیر شدند.
آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: من نگران امام بودم که مبادا ایشان را اذیت کنند، یا روحیه خودشان صدمه ببیند. چون ایشان در اوائل کار هنوز کس و کاری نداشتند. من برای دیدنشان به منزل ایشان رفتم. چون از جوانی با ایشان رفیق بودم.
در بیرونی منزل امام حاج آقا مصطفی را دیدم. پیش از این که به اندرون نزد امام برویم، از حاج آقا مصطفی سراغ امام را گرفتم. پرسیدم: آقاجان چطور است؟ حاج آقا مصطفی هم شوخ مزاج بود. به بنده گفت: آقای بهاءالدینی، پدر من آنقدر آرامش دارد که شب بعد از کارهایش وقتی سرش را بر متکا می گذارد، هنوز سرش به متکا نرسیده، خر و پفش بلند می شود.
کسی که پا در کفش آمریکا و شاه کرده و به همه آن ها توپیده، این قدر آرامش دارد! از هیچ کس نمی ترسد. «لا خوف علیهم ولا هم یحزنون». ایشان در آستانه پیروزی انقلاب وقتی از فرانسه بر می گشتند، خیلی ها نگران بودند که وقتی ایشان به ایران می آید چه خواهد شد. چون حکومت هنوز دست بختیار و آمریکا بود. ممکن بود هواپیما را در مسیر ساقط کنند، یا بعد از فرود هواپیما ایشان را دستگیر کنند.
مأمور به وظیفه
هر اتفاقاتی ممکن بود برای ایشان بیفتد، اما ایشان در هواپیما نماز شب