- حقیقت قرب الهی 1
- خود را بشناس 1
- جلسه 1 1
- علاقه بی نهایت خداوند به بنده 2
- آثار قرب در زندگی 2
- « لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لاِءُولِی الاْءَلْبَابِ » 4 3
- معنای حقیقی زیبائی در دنیا و آخرت 4
- یکی از مقرّبین الهی 4
- مقام و منزلت اویس قرنی 6
- منزلت انسان در کلام امیر الموءمنین علیه السلام 7
- درد و درمان 7
- انسان غلطیده در دامان دشمن 8
- ثمره خودشناسی 9
- پی نوشت ها 10
- منابع معرفت چیست؟ 12
- ج_لسه 2 12
- ریشه معارف 12
- رأس منابع معرفت 13
- تفریط در دنیا 14
- گریه بر بشر 18
- گریه پیامبر علیه السلام برای امتش 19
- ارزش انسان به عقل است 20
- شخصیت حقیقی انسان 21
- پی نوشت ها 22
- ج_لسه 3 25
- باارزش ترین علم 25
- صراط مستقیم 26
- عاقبت شیطان پرستان 27
- حکومت شیطان 27
- انسانِ مختار 28
- وضوی پاکان 29
- نماز ابراهیمی 31
- وضوی باطن 31
- پی نوشت ها 35
- سرچشمه هستی 38
- ج_لسه 4 38
- میل به زندگی 39
- اثر بهداشت در سلامت انسان 40
- مرگ عقل و روح 40
- موءمن مرگ ندارد 41
- فعل الهی 41
- درمان طبیب 42
- محاکمه یوسف 43
- پی نوشت ها 45
- ج_لسه 5 46
- شناخت خدا ، مقدمه همه علوم 47
- سخن گفتن اهل جهنم 47
- پایان جاده اهل معرفت 48
- آنچه گفتنش شرک است 49
- فلسفه ایجاد صراط مستقیم 50
- سفارش به خودسازی 52
- ساختمان بدن 52
- افکار جهنّمی ها 53
- بیچارگی شیطان 54
- هادی مطلق خداست 56
- اعلامیّه خدا 57
- بنیان مرصوص 57
- پی نوشت ها 58
- توجه خداوند به زمین 62
- ج_لسه 6 62
- آثار زمین 63
- انسان مطلع الفجر عالَم 64
- حقیقت پیامبر صلی الله علیه و آله 65
- نزول پیامبر 65
- برکات زمین 66
- رضایت ولی خدا 66
- معنای ناسپاسی 67
- موءمن مانند زمین است 67
- معنای شکر 67
- آنچه مرده را زنده می کند 68
- برنامه وجود انسان 68
- نوری که می توان با آن همه دنیا را دید 69
- فرق بین زنده و مرده 69
- پی نوشت ها 70
- ج_لسه 7 72
- مزرعه دل 72
- فاصله بین دو ضد 73
- عظمت خلیفه اللّه 74
- قلب 74
- قلب حرم خدا است 74
- زمین مبارک 75
- قلب عرش خداست 76
- موءمن از کعبه بالاتر است 77
- جفای در حق یوسف 77
- مقامات یوسف 78
- ارزش وجود 81
- پی نوشت ها 82
- جایگاه انسان 84
- ج_لسه 8 84
- مقام عصمت 85
- ارزش کعبه به قلب موءمن است 86
- عقل و قلب ، بزرگ ترین نعمت ها 86
- شرایط ورود به حرم الهی 88
- شرایط حرم دل 89
- پی نوشت ها 90
به نظر می رسد که این « محسن » ، جامع همه آن محسّنات است.
مقام نهم : « وَالصَّ__لِحِینَ » ؛ از عباد صالح من بود. عبد صالح کیست؟ قمر بنی هاشم را عبد صالح می نامند : « السَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا العَبْدُ الصّالِح » .
مقام دهم : قرآن می گوید : یوسف از صدیقین بود.
این ده مقام الهی ، در یوسف بود ؛ ولی او را به بازار برده فروش ها بردند و به کم ترین قیمت فروختند. بعدها که یوسف را شناختند ، تازه دریافتند که چه جنسی را به چه قیمت فروخته اند.
ارزش وجود
برخی از ما هم که وارد برزخ می شویم ، تازه درمی یابیم که زمین وقفی ازلی و ابدی وجود خود را به کم ترین قیمت فروخته ایم و پول آن را هم نگرفته ایم. آن زمان تازه می خواهیم که کالایی فروخته شده خود را پس بگیریم ؛ اما خریدار که با ما به برزخ نیامده است. او جنس ها را خریده است و استفاده کرده است و برای ما لاشه ای با یک پرونده سیاه گذاشته است. پرونده ای که هر صفحه آن را که ورق می زنند ، می بینند پر از معصیت ، خطا ، لغزش ، اشتباه ، کسالت ، سستی ، روزه خواری ، بی نمازی ، خنده
به انقلاب ، تهمت به رهبر ، بی توجهی ، شکم چرانی و شهوت رانی است. یک لاشه عجیب باقی مانده است. دشمن کار خود را کرده و فرار کرده است و تو به زندان خودت افتاده ای.
« قَلْبُ المؤمِنُ حَرَمُ اللّه » ، « قَلْبُ المؤمِنَ عَرْشُ اللّه ِ » و « ماهِیَّهُ المؤمِنُ أرضُ اللّه ِ » . قلب انسان مؤمن ، یک زمین و یک حرم است این دست و چشم و گوش و لب و زبان ، همان ستون های مسجدالحرام و چراغ ها و بلندگوهای آن هستند ؛ ولی سخن اصلی این است قیمت این زمین چقدر است؟ « لا یَسَعُنی أَرْضِی و سَمآئی بَلْ یَسَعُنی قَلْبُ عَبْدِی المؤمِنُ » 24. اینجا قبله نماز است. این جا محل تجلی صاحب بیت است آن بیت صدا ندارد ؛ اما این خانه صدا دارد. آن را ابراهیم ، یعنی یک انسان قلب دار ساخته است ؛ اما این را خدا خودش ساخته است. بنابر این به چه قیمتی می ارزد؟ باید دید که با چه کسی می خواهی معامله کنی تا قیمت آن مشخص شود. وقفیت این زمین ، سنگین تر از وقفیت زمین بیت است. خود بیتش هم که مهم تر از آن بیت است. یوسف وجود تو چند می ارزد؟ یک تومان؟ اندکی پول؟ دو تکه زمین؟ یک گناه؟ این زمین چند تومان می ارزد؟ خانه اش چطور؟
خوش به حال کسانی که خود را شناختند! خوش به حال کسانی که مواظب یوسف وجود خود بودند! خوش به حال کسانی که خود را نفروختند! خوش به حال کسانی که خود را با غیر خدا معامله نکردند. آنان فقط می گویند : خدا. عشقشان خدا است. دلشان خدا است.
وجودشان خدا است. مظهر اسما و صفات هستند. وجه اللّه هستند و غیر از دوست هیچ چیز دیگر را نشاختند. نمی خواستند هم بشناسند ؛ چون فایده ای برای آنان نداشت. به دنبال هیچ چیزی هم در این دنیا نرفتند و هر قدمی که برمی داشتند ، عالَم دنبال آنان می دوید.