- سخن ناشر: 1
- مقدمه: 3
- اشاره 6
- نعمت ها و مسئولیت انسان 6
- 1 - فراوانی و گستردگی نعمت 7
- 2 - راه تحصیل نعمت 8
- 3 - توجه به نعمت 9
- 4 - شکر نعمت 10
- 5 - پرهیز از ناسپاسی در کنار نعمت 13
- 6 - بی شمار بودن نعمت 14
- 7 - قدرشناسان نعمت 19
- 8 - زشتی اسراف در نعمت 20
- 9 - بخل از خرج کردن نعمت 22
- 11 - اتمام نعمت 25
- 12 - پاداش بجا خرج کردن نعمت 27
- کلید آشتی 33
- گناه بیماری است 34
- ناامیدی کفر است 35
- طبیبان معالج 37
- توبه واجب فوری است 48
- توبه واجب اخلاقی است 52
- اشاره 58
- بازگشت به حق 58
- روایتی عجیب در مسأله ی حجت حق بر بندگان 63
- توبه میراث آدم و حوا 64
- گناهان 68
- آثار سوء گناهان 69
- راه توبه ی واقعی 74
- توبه ی حقیقی از دیدگاه امام علی علیه السلام 75
- برای هر گناهی توبه ای مخصوص است 77
- اشاره 77
- 2 - دنیا 80
- 3 - آفات 82
- هدیه ی خداوند به توبه کنندگان واقعی 82
- اشاره 84
- قرآن و مسأله ی باعظمت توبه 84
- 1 - امر به توبه 84
- 2 - راه توبه ی واقعی 85
- 3 - پذیرش توبه 87
- 4 - روی گردانی از توبه 88
- 5 - علت قبول نشدن توبه 89
- روایات و مسأله ی با ارزش توبه 90
- منافع توبه 96
- داستان توبه کنندگان 99
- اشاره 99
- توبه در میدان جنگ 104
- توبه ی جوان یهودی 105
- توبه ی مردی بادیه نشین از کفر و بت پرستی 106
- توبه ی شقیق بلخی 107
- گنهکار و مهلت توبه 108
- فرشتگان و گناهان تائب 108
- راستگو و تائب 109
- گنهکار و امید به توبه 109
- همسایه ی ابو بصیر 110
- توبه ی شخصی که جیب مردم را می زد 112
- مشروبخوار و توبه 115
- توسّل و توبه 115
- آه ثمربخش تائب 116
- قسمتی از مشکل با ارایه ی توبه برطرف شد 117
- اخلاقی شگفت انگیز و عاقبتی عجیب 118
- توبه ی مرد نبّاش 120
- توبه ی فضیل عیاض 124
- سه مسلمان تائب 125
- توبه ی حرّ بن یزید ریاحی 127
- توبه ی دو برادر در آخرین ساعات عاشورا 135
- توبه ی برادران یوسف 140
- توبه ی مرد جزیره نشین 144
- اصمعی و تائب بیابانی 145
- صدق و راستی موجب توبه می شود 147
- توبه ای عجیب 148
- تائب، اهل بهشت است 150
- توبه ی بِشر حافی 150
- توبه ی ابو لبابه 151
- توبه ی آهنگر 153
- توبه ی قوم یونس 155
- توبه ی جوان اسیر 157
- توبه ی مردی از کارگزاران ستمکاران 158
- توبه ای اعجاب آور 159
- گنکهار با یک جمله ی پر مغز توبه کرد 160
- بازگشت فرزند هارون الرشید به حق 163
- توبه ی مرد آتش پرست 167
- توبه و آشتی با حق 169
- اشاره 172
- سود سرشار خود نگهداری 172
- مادرِ بت ها، بت نفس شماست 176
- جهاد اکبر 179
- راه اصلاح 181
- عناوین مسایل مربوط به اصلاح نفس 194
- ابن سیرین و تعبیر خواب 195
- جوان پرهیزکار و بیدار 198
- جوان عابد و توجه به خطر گناه 199
- پوریای ولی و مبارزه با نفس 200
- فرصت را غنیمت بدانیم 205
- اشاره 208
- آراسته شدن به زیبایی و زدودن زشتی 208
- اهل هدایت و فلاح 209
- ایمان به غیب 210
- خدا 211
- فرشتگان 219
- برزخ 221
- محشر 225
- حساب 233
- میزان 241
- بهشت و جهنم 244
- نماز 249
- اشاره 255
- انفاق 255
- حکایتی عجیب در صدقه و انفاق 261
- نامه ای بسیار مهم از حضرت رضا به حضرت جواد علیهما السلام 263
- احسان به پدر و مادر 266
- احسان به اقوام 270
- احسان به یتیم 273
- احسان به مساکین 276
- گفتار نیک 280
- اخلاص 284
- صبر 287
- مال حلال 291
- نیکی 297
- عبرت 300
- خیر 301
- طلب دانش 302
- امید 304
- عدالت 308
- زشتی ها و سیّئات 311
- دروغ 312
- تهمت 314
- غیبت 316
- استهزاء و تمسخر 317
- قسم و سوگند 319
- شهوت حرام 320
- ستم و ستمگری 322
- خشم و غضب 325
- حقد و کینه 327
- بخل 329
- احتکار 331
- حب دنیا 333
- خیانت 335
- شرابخواری 338
- سبّ و ناسزا 341
- غِشّ 345
- ربا 347
- علل هلاکت 348
- کبر 350
- اشاره 358
زمانی که آتش دوزخ، تکذیب کنندگان قیامت را از مکانی دور ببیند، خروش و فریاد جهنم را از دور به گوش خود می شنوند، چون آن تبهکاران را در زنجیر بسته به محل تنگی از جهنم دراندازند، در آن حال فریاد واویلا از دل برکشند!
شعوانه چون این آیه را شنید و با قلب و جان به مفهوم آن توجه کرد، عربده ای کشید و گفت: ای گوینده! من یکی از گنهکارانم، من نامه سیاهم، من شرمنده و خجالت زده ام، آیا اگر توبه کنم توبه ام در پیشگاه حق مورد پذیرش است؟ واعظ گفت: آری، گناهت قابل بخشش است، گرچه به اندازه ی شعوانه باشد! گفت: وای بر من که خود من شعوانه هستم، مرا چه اندازه آلودگی است که گنهکار را به من مثل می زنند، ای واعظ! از این پس گناه نکنم و دامن آلوده نسازم و به مجلس اهل گناه قدم نگذارم. واعظ گفت: خداوند هم نسبت به تو ارحم الراحمین است.
شعوانه به حقیقت توبه کرد، اهل عبادت و بندگی شد، گوشت روییده از گناه در بدنش آب شد، دلش گداخت، سینه اش سوخت، ناله و فریادش به نهایت رسید، در خود نگریست و گفت: آه! این دنیای من، آخرتم چه خواهد شد، در درونش صدایی احساس کرد: ملازم درگاه باش تا ببینی در آخرت چه می بینی.
توبه در میدان جنگ
نصر بن مزاحم در کتاب وقعه ی صفّین نقل می کند: هاشم مرقال می گوید: با تعدادی از قاریان قرآن در جنگ صفّین برای یاری امیر المؤمنین علیه السلام شرکت داشتم، جوانی از طایفه ی غسّان از لشکرگاه معاویه به میدان آمد، رجز خواند، به علی علیه السلام ناسزا گفت و مبارز طلبید. به شدت ناراحت شدم، از اینکه فرهنگ خطرناک معاویه، این چنین مردم را گمراه کرده بود دلم سوخت، به میدان تاختم و به آن جوان غافل گفتم: ای جوان! هر سخنی که از دهان درآید، در پیشگاه